1 00:00:05,200 --> 00:00:16,200 « ارائه شده توسط وب سایت نما مووی » [ NamaMovie.info ] 2 00:00:16,224 --> 00:00:23,224 نما مووی در شبکه های اجتماعی @NamaMovie_info 3 00:00:24,248 --> 00:00:28,248 ‫مــترجم: وحــید فرحناکی 4 00:02:16,916 --> 00:02:18,541 ‫سال‌ها بعد... 5 00:02:20,416 --> 00:02:22,583 ‫وقتی سرهنگ آئورلیانو بوئندیا 6 00:02:26,958 --> 00:02:28,958 ‫در مقابل جوخه‌ی اعدام قرار گرفت... 7 00:02:30,708 --> 00:02:33,166 ‫بعد از ظهر دور دستی را به یاد آورد 8 00:02:35,750 --> 00:02:38,250 ‫که پدرش او را برای کشف یخ برده بود 9 00:02:40,208 --> 00:02:44,447 ‫«صد سال تنهایی» ‫«قسمت اول: ماکوندو» 10 00:03:08,625 --> 00:03:11,791 ‫خوزه آرکادیو بوئندیا ‫و اورسولا ایگوآران دختر عمو- پسر عمو بودن. 11 00:03:13,291 --> 00:03:15,666 ‫و با هم تو دهکده‌ی قدیمی بزرگ شده بودن 12 00:03:15,750 --> 00:03:19,958 ‫همون جایی که اجدادشون ‫به یکی از بهترین شهرهای منطقه تبدیلش کرده بودن. 13 00:03:23,958 --> 00:03:26,708 ‫خوزه آرکادیو بوئندیا، ‫بذار اورسولا یه نفس بکشه. 14 00:03:26,791 --> 00:03:28,208 ‫یه کم دیگه صبر کن! 15 00:03:28,291 --> 00:03:30,166 یه‌کم خوش باشین. جشن شماست نا سلامتی 16 00:03:30,250 --> 00:03:32,291 ‫- یالا دیگه مرد. بجنب. ‫- بریم! 17 00:03:39,833 --> 00:03:42,250 ‫با اینکه همه می‌دونستن ازدواج می‌کنن، 18 00:03:42,958 --> 00:03:47,291 ‫وقتی خواستن با هم ازدواج کنن، ‫اقوام سعی کردن جلوشون رو بگیرن. 19 00:03:55,458 --> 00:03:58,166 ‫می‌ترسیدن که دو تا آدم سالم از دو نسل 20 00:03:58,250 --> 00:04:00,333 ‫که قرن‌ها با هم آمیخته شده بودن 21 00:04:00,416 --> 00:04:03,041 ‫ننگ به دنیا آوردن ایگوانا* رو به دوش بکشن 22 00:04:03,181 --> 00:04:08,745 ‫( در فرهنگ آمریکای لاتین، ایگوانا یک نماد کهن از چیزهای غیرطبیعی و ناخوشایند محسوب می‌شه) 23 00:04:17,000 --> 00:04:20,625 ‫اگه مادر اورسولا با پیشگویی‌های شومش درباره‌ی بچه‌هاشون 24 00:04:20,708 --> 00:04:24,208 ‫اونا رو نترسونده بود، خوشبخت می‌شدن. 25 00:04:39,208 --> 00:04:41,166 ‫هی! بیا اینجا! 26 00:06:20,083 --> 00:06:21,125 ‫این چیه؟ 27 00:06:26,458 --> 00:06:27,541 ‫مامانم بهم داده. 28 00:06:30,958 --> 00:06:34,458 ‫باورم نمیشه هنوزم با این خرافات ‫داره اذیتت می‌کنه 29 00:06:35,458 --> 00:06:37,291 ‫یا اینکه تو اصلاً گوش می‌دی. 30 00:06:38,166 --> 00:06:39,911 ‫این خرافات نیست. 31 00:06:39,935 --> 00:06:41,868 ‫یه چیز وحشتناک بهم گفته. 32 00:06:42,291 --> 00:06:45,166 ‫چی می‌تونه وحشتناک‌تر از ‫این چیزی باشه که پوشیدی؟ 33 00:06:49,208 --> 00:06:50,500 ‫به دنیا آوردن یه هیولا. 34 00:06:52,250 --> 00:06:55,287 ‫دخترعمو و پسرعموی مامانم با هم ازدواج کردن ‫و یه بچه‌ی ناقص داشتن. 35 00:06:55,333 --> 00:06:58,291 ‫تمام عمرش با خجالت زندگی کرد. 36 00:07:00,833 --> 00:07:01,958 ‫چه جور نقصی؟ 37 00:07:03,166 --> 00:07:04,416 ‫دم خوک داشت. 38 00:07:06,041 --> 00:07:08,791 ‫یه روده‌ی پیچ خورده که سرش پر از مو بود، ‫درست عین چوب‌پنبه کِش. 39 00:07:12,875 --> 00:07:14,500 ‫چرا باید همچین چیزی رو سر هم کنه؟ 40 00:07:15,375 --> 00:07:17,688 ‫بهم گفت وقتی با یه ساطور دمش رو قطع کردن 41 00:07:17,722 --> 00:07:19,583 ‫خونریزی کرد و مُرد. 42 00:07:20,916 --> 00:07:23,125 ‫برام مهم نیست اگه بچه خوک بیاریم 43 00:07:24,208 --> 00:07:25,791 ‫همین‌‌که بتونن حرف بزنن کافیه. 44 00:07:28,250 --> 00:07:29,375 ‫ولی برای من مهمه. 45 00:07:30,625 --> 00:07:32,208 ‫من خوک نمی‌زام! 46 00:07:55,541 --> 00:07:56,833 ‫در روز، 47 00:07:57,708 --> 00:07:59,791 ‫خوزه از خروس‌های جنگیش مراقبت می‌کرد، 48 00:07:59,875 --> 00:08:01,208 ‫و اورسولا گلدوزی می‌کرد. 49 00:08:05,958 --> 00:08:11,041 ‫در شب، ساعت‌ها با خشونتی پر از عذاب ‫با هم گلاویز می‌شدن 50 00:08:12,208 --> 00:08:14,875 ‫و گویا جایگزینی برای عشق‌بازی بود. 51 00:08:55,166 --> 00:08:59,000 ‫خوزه آرکادیو بوئندیا و اورسولا ایگوآران ‫چند ماه اینجوری زندگی کردن. 52 00:09:09,416 --> 00:09:11,166 ‫فکر نمی‌کردم بیای. 53 00:09:11,958 --> 00:09:14,125 ‫رو خروست شرط بستم. آماده‌ست؟ 54 00:09:14,208 --> 00:09:16,666 ‫چون آماده‌ست آوردمش، رفیق. 55 00:09:18,208 --> 00:09:19,791 ‫مگنیفیکو، مردم چطور شرط بستن؟ 56 00:09:19,875 --> 00:09:23,541 ‫- خوزه، مثل همیشه بهت ایمان دارن. ‫- آها، بوئندیا! 57 00:09:25,250 --> 00:09:27,871 ‫این‌همه صبر کردی تا باهام رو در رو بشی، 58 00:09:28,188 --> 00:09:29,834 ‫فقط واسه اینکه امروز شکست بخوری. 59 00:09:30,416 --> 00:09:31,791 ‫باورنکردنیه! 60 00:09:32,541 --> 00:09:35,208 ‫امیدوارم سوپ مرغ دوست داشته باشی ‫چون کارش تمومه. 61 00:09:35,291 --> 00:09:36,904 ‫می‌فهمی چی میگم؟ 62 00:09:55,333 --> 00:09:56,500 ‫یالا! 63 00:09:57,708 --> 00:09:58,791 ‫یالا! 64 00:10:03,375 --> 00:10:05,500 ‫نوکش بزن! آفرین! 65 00:10:06,125 --> 00:10:07,708 ‫بکشش! 66 00:10:07,791 --> 00:10:09,208 ‫نوکش بزن! 67 00:10:09,291 --> 00:10:11,583 ‫بکشش! کارش رو بساز! 68 00:10:11,666 --> 00:10:14,416 ‫بکشش! 69 00:10:15,000 --> 00:10:18,208 ‫نوکش بزن! 70 00:10:18,291 --> 00:10:22,875 ‫د یالا، لعنتی! بزنش! کارشو بساز! 71 00:10:22,958 --> 00:10:26,166 ‫آفرین! بکشش! 72 00:10:27,791 --> 00:10:29,375 ‫پا شو! 73 00:10:29,458 --> 00:10:31,166 ‫یالا! پا شو! 74 00:10:31,250 --> 00:10:35,000 ‫خروسم! 75 00:10:37,958 --> 00:10:39,083 ‫ایولا 76 00:10:46,500 --> 00:10:49,583 ‫ببین رفیق، زندگی همینه دیگه. 77 00:10:50,791 --> 00:10:53,250 ‫حیوون خوبی داری. تبریک میگم. 78 00:10:57,833 --> 00:10:59,083 ‫بیا اینجا خوشگله. 79 00:11:00,541 --> 00:11:01,500 ‫هی، بوئندیا! 80 00:11:03,416 --> 00:11:05,125 ‫شاید این خروست 81 00:11:06,125 --> 00:11:08,257 ‫بتونه یه لطفی در حق زنت بکنه. 82 00:11:18,708 --> 00:11:20,291 ‫برو خونه یه سلاح بردار. 83 00:11:20,833 --> 00:11:22,166 ‫می‌خوام بکشمت. 84 00:11:22,958 --> 00:11:24,250 ‫عصبانیه. 85 00:11:25,916 --> 00:11:27,166 ‫عصبانیه. 86 00:11:34,583 --> 00:11:36,000 ‫چه مرگته؟ 87 00:11:39,208 --> 00:11:41,166 ‫- عالی بود. ‫- واقعاً. 88 00:11:49,958 --> 00:11:50,875 ‫خوزه آرکادیو. 89 00:11:54,208 --> 00:11:55,208 ‫خوزه آرکادیو! 90 00:13:21,041 --> 00:13:23,583 ‫اگه ایگوانا به دنیا بیاری، ‫همون ایگوانا رو بزرگ می‌کنیم. 91 00:13:24,625 --> 00:13:27,708 ‫ولی دیگه تو این شهر ‫به خاطر ما کسی نمی‌میره. 92 00:15:08,208 --> 00:15:11,291 ‫به عنوان مقامات ارشد این شهر، 93 00:15:11,375 --> 00:15:15,666 ‫من و شهردار به یه نتیجه رسیدیم. 94 00:15:15,750 --> 00:15:18,833 ‫با اینکه مرگ ‫پرودنسیو آگیلار یه تراژدیه، 95 00:15:19,416 --> 00:15:23,083 ‫ما به این نتیجه رسیدیم ‫که حاصل یه دوئل شرافتمندانه بوده. 96 00:15:24,541 --> 00:15:29,708 ‫بنابراین، جناب خوزه آرکادیو بوئندیا 97 00:15:30,375 --> 00:15:32,208 ‫بی‌گناه شناخته شده. 98 00:15:32,291 --> 00:15:33,708 ‫- نه! ‫- این عادلانه نیست! 99 00:15:33,791 --> 00:15:34,625 ‫افتضاحه! 100 00:15:35,333 --> 00:15:37,583 ‫بسه! ‫ یکم نزاکت داشته باشین! 101 00:15:52,916 --> 00:15:55,125 ‫آفرین. ممنون. 102 00:15:55,875 --> 00:15:59,166 ‫فقط به چند تا نوشیدنی نیاز داری ‫تا همه اینا رو فراموش کنی. 103 00:17:11,083 --> 00:17:12,500 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ 104 00:17:13,416 --> 00:17:15,291 ‫می‌دونی که خودت خواستی و حقت بود. 105 00:17:16,375 --> 00:17:17,291 ‫برو به جهنم. 106 00:17:44,333 --> 00:17:47,708 ‫اگه هزار بارم برگردی، ‫هر دفعه می‌کشمت. 107 00:17:50,166 --> 00:17:53,166 ‫خوزه آرکادیو بوئندیا ‫جرأت نکرد نیزه‌ش رو پرت کنه، 108 00:17:54,625 --> 00:17:56,583 ‫و پرودنسیو آگیلار نرفت. 109 00:18:05,166 --> 00:18:07,208 ‫بعد از اون هیچوقت آرامش نداشتن. 110 00:18:15,500 --> 00:18:18,348 ‫نگاهِ پر از تنهایی و درماندگیِ پرودنسیو در آن شب، 111 00:18:18,368 --> 00:18:20,458 ‫رهاشون نمی‌کرد... 112 00:18:27,416 --> 00:18:30,083 ‫دلتنگی عمیقش وقتی ‫حسرت زنده‌ها رو می‌خورد... 113 00:18:39,083 --> 00:18:41,125 ‫بی‌قراری و اضطرابش موقع گشتن خونه 114 00:18:41,208 --> 00:18:44,041 ‫برای پیدا کردن کمی آب جهت ‫خیس کردن گلوی حصیری‌اش 115 00:18:48,875 --> 00:18:52,708 ‫اورسولا وقتی دید مرده در به در دنبال آب، ‫ در قابلمه‌ها رو بر می‌داره 116 00:18:52,791 --> 00:18:55,250 ‫دلش چنان به رحم اومد که همه جای خانه کوزه‌های آب گذاشت. 117 00:18:57,833 --> 00:19:00,000 ‫چیکار باید بکنم که بری؟ 118 00:19:27,958 --> 00:19:29,500 ‫اشکال نداره، پرودنسیو. 119 00:19:31,083 --> 00:19:33,916 ‫تا جایی که می‌تونیم از ‫این شهر دور می‌شیم، 120 00:19:34,458 --> 00:19:36,000 ‫و هیچوقت برنمی‌گردیم. 121 00:20:06,000 --> 00:20:07,166 ‫کجا می‌ریم؟ 122 00:20:14,625 --> 00:20:17,125 ‫اون طرف کوهستان دریاست. 123 00:20:21,333 --> 00:20:22,490 ‫مسخره‌ست. 124 00:20:22,514 --> 00:20:24,208 ‫هیچکس این مسیر رو نرفته. 125 00:20:25,541 --> 00:20:26,500 ‫دقیقاً. 126 00:20:28,833 --> 00:20:30,375 ‫یه جایی رو پیدا می‌کنیم 127 00:20:31,833 --> 00:20:34,916 ‫که ترس‌های اجدادمون ‫روی دوشمون سنگینی نکنه. 128 00:20:36,125 --> 00:20:38,375 ‫جایی که بتونیم با آرامش عاشق هم باشیم... 129 00:20:40,583 --> 00:20:41,916 ‫و بچه‌هامون رو بزرگ کنیم. 130 00:20:52,958 --> 00:20:53,833 ‫دریا. 131 00:20:56,666 --> 00:20:57,500 ‫دریا. 132 00:21:14,041 --> 00:21:14,958 ‫ممنون بابا. 133 00:21:18,666 --> 00:21:19,500 ‫خداحافظ مامان. 134 00:21:22,916 --> 00:21:23,750 ‫اورسولا... 135 00:21:26,750 --> 00:21:28,208 ‫هر جا که بری... 136 00:21:31,166 --> 00:21:33,948 ‫نمی‌تونی از سرنوشتت فرار کنی. 137 00:21:43,250 --> 00:21:44,666 ‫مراقب خودتون باشین. 138 00:22:10,166 --> 00:22:11,500 ‫بریم رفیق. 139 00:22:36,458 --> 00:22:39,291 ‫اینجوری بود که تصمیم گرفتن ‫از کوه‌ها رد بشن. 140 00:22:40,833 --> 00:22:44,333 ‫چند تا از دوست‌های خوزه آرکادیو بوئندیا، ‫جوون‌هایی مثل خودش، 141 00:22:45,666 --> 00:22:47,333 ‫هیجان‌زده از این ماجراجویی، 142 00:22:48,708 --> 00:22:51,916 ‫با زن و بچه‌هاشون بار و بندیل بستن 143 00:22:51,947 --> 00:22:54,500 ‫و راهی جایی شدن ‫که سرزمین موعود هیچ‌کس نبود. 144 00:23:29,583 --> 00:23:30,416 ‫خطرناکه 145 00:23:31,791 --> 00:23:34,041 ‫مرد حلق‌آویز دنیا رو متفاوت می‌بینه. 146 00:23:39,916 --> 00:23:41,458 ‫برات فال گرفته؟ 147 00:23:41,541 --> 00:23:42,875 ‫مدتیه که می‌گیره. 148 00:23:44,375 --> 00:23:45,208 ‫ممنون. 149 00:25:45,125 --> 00:25:46,250 ‫با تمام توان زور بزن! 150 00:25:46,916 --> 00:25:48,083 ‫یه بار دیگه! زور بزن! 151 00:25:48,958 --> 00:25:51,833 ‫محکم! داره میاد! 152 00:26:13,625 --> 00:26:17,708 ‫با معده‌ای که از خوردن گوشت میمون ‫و خورشت مار داغون شده بود، 153 00:26:19,000 --> 00:26:20,776 ‫اورسولا با کمک پیلار ترنرا 154 00:26:20,800 --> 00:26:23,795 ‫یه پسر به دنیا آورد که کاملاً انسان بود. 155 00:27:05,083 --> 00:27:06,291 ‫بریم! 156 00:27:13,250 --> 00:27:15,166 ‫هی! آروم! 157 00:27:15,250 --> 00:27:17,833 ‫آروم باش پسر! 158 00:27:20,958 --> 00:27:21,833 ‫بگیرش! 159 00:27:38,208 --> 00:27:39,083 ‫یالا گری. 160 00:28:25,416 --> 00:28:28,416 ‫نگران نباش، گرینلدو. ‫الان دیگه به دریا نزدیکیم. 161 00:28:45,416 --> 00:28:47,021 ‫یه روز صبح، 162 00:28:47,045 --> 00:28:48,958 ‫بعد از تقریباً دو سال راه رفتن، 163 00:28:49,041 --> 00:28:53,333 ‫اولین انسان‌هایی بودن که شیب غربی ‫رشته کوه رو دیدن. 164 00:29:01,250 --> 00:29:02,583 ‫از قله‌ی ابری، 165 00:29:02,666 --> 00:29:06,166 ‫پهنه‌ی عظیم آب مرداب بزرگ رو دیدند 166 00:29:07,500 --> 00:29:10,974 ‫ که دامنش تا آن سوی جهان کشیده شده بود. 167 00:29:14,125 --> 00:29:16,533 ‫ولی هیچوقت دریا رو ندیدن. 168 00:29:18,541 --> 00:29:21,666 ‫- دریا کدوم گوریه؟! کجاست؟! ‫- هی! بس کن! 169 00:29:21,750 --> 00:29:22,958 ‫گرینلدو، آروم باش! 170 00:29:25,916 --> 00:29:27,916 ‫باید اون طرف مرداب بزرگ باشه. 171 00:30:19,083 --> 00:30:20,166 ‫هی! 172 00:30:20,750 --> 00:30:22,208 ‫وایسا، خواهش می‌کنم! 173 00:30:22,916 --> 00:30:23,750 ‫وایسا! 174 00:30:36,375 --> 00:30:37,916 ‫داریم دور خودمون می‌چرخیم. 175 00:30:39,416 --> 00:30:41,291 ‫به‌خدا اگه بدونه کجاییم. 176 00:30:43,333 --> 00:30:45,416 ‫باید از خشکی راهمون رو پیدا کنیم. 177 00:30:58,208 --> 00:30:59,041 ‫در بعد از ظهری، 178 00:30:59,875 --> 00:31:03,291 ‫بعد از چند ماه سرگردانی در مرداب‌ها، 179 00:31:04,763 --> 00:31:06,313 ‫در ساحل رودخانه‌ای اردو زدن 180 00:31:06,339 --> 00:31:09,810 ‫که آب زلال آن از روی سنگ‌های صیغلی بزرگی می‌گذشت 181 00:31:16,583 --> 00:31:18,791 ‫مرداب بزرگ باید یه جایی تموم بشه. 182 00:31:20,750 --> 00:31:24,125 ‫باید راهی پیدا کنیم که از این طرف ‫بریم اون طرف و به دریا برسیم. 183 00:31:27,250 --> 00:31:28,625 ‫خوزه آرکادیو بوئندیا، 184 00:31:30,375 --> 00:31:32,375 ‫وقتشه از این خیال بیای بیرون. 185 00:31:35,458 --> 00:31:37,416 ‫وضع مردمت رو دیدی؟ 186 00:31:38,440 --> 00:31:44,440 آوا‌مــووی 187 00:32:46,625 --> 00:32:49,083 ‫خوزه آرکادیو بوئندیا اون شب خواب دید 188 00:32:50,458 --> 00:32:53,416 ‫که یه شهر پر جنب و جوش اونجا بنا شده... 189 00:32:55,291 --> 00:32:57,416 ‫با خونه‌هایی که دیوارهای آینه‌ای داشتن. 190 00:32:59,250 --> 00:33:00,916 ‫پرسید این چه شهریه، 191 00:33:01,750 --> 00:33:04,833 ‫در پاسخ اسمی به اون گفتن ‫که نه تا حالا شنیده بود، 192 00:33:06,375 --> 00:33:08,375 ‫نه براش هیچ معنایی نداشت... 193 00:33:10,333 --> 00:33:13,333 ‫ولی تو خوابش طنین ماورایی داشت... 194 00:33:16,708 --> 00:33:17,920 ‫«ماکوندو» 195 00:33:28,500 --> 00:33:29,333 ‫بیا. 196 00:33:30,458 --> 00:33:31,375 ‫بیا. 197 00:33:47,208 --> 00:33:48,041 ‫گرینلدو... 198 00:33:52,666 --> 00:33:54,625 ‫می‌دونم نه دریا رو پیدا کردیم 199 00:33:55,416 --> 00:33:57,291 ‫و نه جایی برای زندگی، 200 00:33:59,250 --> 00:34:01,935 ‫ولی مسخره‌ست که باز هم بگردیم. 201 00:34:05,875 --> 00:34:08,666 ‫هر کی آزاده راه خودش رو انتخاب کنه... 202 00:34:10,875 --> 00:34:12,708 ‫ولی ما همین‌جا می‌مونیم. 203 00:34:15,166 --> 00:34:17,500 ‫جایی رو که آرزوش رو داشتیم می‌سازیم. 204 00:34:18,166 --> 00:34:19,666 ‫خونه‌ی بچه‌هامون رو 205 00:34:21,333 --> 00:34:25,083 ‫جایی که هیچکس نتونه برای بقیه تصمیم بگیره. ‫حتی برای مردنشون. 206 00:34:30,750 --> 00:34:31,875 ‫و اسم این دهکده رو... 207 00:34:34,250 --> 00:34:35,833 ‫ماکوندو می‌ذاریم. 208 00:34:45,541 --> 00:34:48,291 ‫خوزه آرکادیو، چرا لختی؟ ‫برگرد خونه. 209 00:34:49,250 --> 00:34:53,125 ‫ماکوندو یه دهکده با بیست تا خونه بود ‫که از خشت خام و نی ساخته شده بودن، 210 00:34:54,250 --> 00:34:56,500 ‫و در ساحل رودخونه‌ای با آب زلال 211 00:34:56,583 --> 00:34:59,708 ‫که از بستری پر از سنگ‌های صیقلی می‌گذشت بنا شده بود، 212 00:34:59,791 --> 00:35:03,183 ‫سنگ‌هایی سفید و عظیم، ‫ مثل تخم‌های حیوانات ماقبل تاریخ. 213 00:35:08,500 --> 00:35:10,416 ‫- سلام بابایی! ‫- پسرم! 214 00:35:11,000 --> 00:35:14,500 ‫دنیای اطراف آنها اونقدر جدید بود ‫که خیلی چیزها هنوز اسم نداشتن. 215 00:35:15,500 --> 00:35:18,250 ‫برای نام بردن‌شون، ‫باید به سمت‌شون اشاره می‌کردی. 216 00:35:18,333 --> 00:35:19,166 ‫خوزه آرکادیو! 217 00:35:22,500 --> 00:35:26,875 ‫عزیزم، این کوروزوها رو بده به مامانت ‫تا برات آب میوه درست کنه. 218 00:35:26,958 --> 00:35:27,791 ‫ممنون. 219 00:35:30,416 --> 00:35:33,708 ‫خوزه آرکادیو بوئندیا ‫خونه‌ها رو جوری چیده بود 220 00:35:34,708 --> 00:35:36,916 ‫که از هر خونه‌ای، ‫می‌شد به رودخونه رسید 221 00:35:37,000 --> 00:35:39,083 ‫و به طور مساوی آب برداشت. 222 00:35:40,791 --> 00:35:42,958 ‫خیابون‌ها رو با چنان عقل سلیمی ساخته بود 223 00:35:43,041 --> 00:35:46,000 ‫که هیچ خونه‌ای تو گرمای روز ‫بیشتر از بقیه آفتاب نمی‌گرفت. 224 00:35:55,416 --> 00:35:57,083 ‫- سلام مامانی. ‫- باز که لختی؟ 225 00:35:57,166 --> 00:35:58,416 ‫خجالت نمی‌کشی؟ 226 00:35:59,458 --> 00:36:00,541 ‫این کوروزوها چیه آوردی؟ 227 00:36:01,208 --> 00:36:02,375 ‫آب میوه می‌خوای؟ 228 00:36:02,875 --> 00:36:04,083 ‫باشه. بیا بریم. 229 00:36:14,291 --> 00:36:15,125 ‫نگاه کن! 230 00:36:17,208 --> 00:36:18,333 ‫چه قشنگه. 231 00:36:20,041 --> 00:36:22,166 ‫- کجا قراره زندگی کنه؟ ‫- بیا. 232 00:36:39,041 --> 00:36:41,000 ‫پرنده کوچولو اینجا زندگی می‌کنه. 233 00:36:45,791 --> 00:36:47,333 ‫در سال‌های بعد، 234 00:36:48,250 --> 00:36:51,500 ‫خوزه آرکادیو بوئندیا نه تنها خونه خودش رو، ‫بلکه که کل دهکده رو 235 00:36:51,583 --> 00:36:54,291 ‫پر از انواع پرنده تروپیال، قناری، 236 00:36:55,125 --> 00:36:56,958 ‫سهره و سینه‌سرخ کرد. 237 00:37:02,166 --> 00:37:05,708 ‫همهمه‌ی این همه پرنده ‫اونقدر گیج‌کننده شده بود 238 00:37:06,833 --> 00:37:09,125 ‫که اورسولا گوش‌هاش رو ‫با موم زنبور می‌بست 239 00:37:09,208 --> 00:37:11,000 ‫تا عقلش رو از دست نده. 240 00:37:11,083 --> 00:37:12,291 ‫اونو بذار اونجا. 241 00:37:15,375 --> 00:37:16,375 ‫اورسولا! 242 00:37:22,500 --> 00:37:23,458 ‫یه تخت. 243 00:37:29,000 --> 00:37:30,083 ‫راحته. 244 00:37:30,875 --> 00:37:32,125 ‫بیا امتحانش کنیم. 245 00:37:34,125 --> 00:37:34,958 ‫همین الان؟ 246 00:38:28,750 --> 00:38:29,833 ‫اون چی بود؟ 247 00:39:23,333 --> 00:39:24,625 ‫تو کی هستی؟ 248 00:39:26,000 --> 00:39:27,333 ‫اسمم ملکیادسه. 249 00:39:28,750 --> 00:39:29,958 ‫و اینم خانواده‌م هستن. 250 00:39:31,291 --> 00:39:33,125 ‫گروه نمایش ما از راه دوری میاد. 251 00:39:35,958 --> 00:39:37,208 ‫چطوری ما رو پیدا کردین؟ 252 00:39:39,333 --> 00:39:40,208 ‫پرنده‌ها. 253 00:39:41,166 --> 00:39:43,666 ‫داشتیم از مرداب بزرگ رد می‌شدیم 254 00:39:45,250 --> 00:39:47,166 ‫و صدای آوازشون ما رو به اینجا کشوند. 255 00:39:48,083 --> 00:39:49,750 ‫از آشناییتون خوشبختم. 256 00:39:54,833 --> 00:39:56,416 ‫من خوزه آرکادیو بوئندیا هستم... 257 00:39:59,000 --> 00:40:01,041 ‫و اسم این شهر ماکوندوئه. 258 00:40:07,375 --> 00:40:09,307 ‫خانم‌ها و آقایون، 259 00:40:09,331 --> 00:40:11,458 ‫ما به این سرزمین‌ دوردست، 260 00:40:12,250 --> 00:40:16,080 ‫ هشتمین عجایب دانشمندان کیمیاگر مقدونیه رو آوردیم. 261 00:40:16,875 --> 00:40:19,773 ‫هر کس که می‌خواد شاهد 262 00:40:19,797 --> 00:40:21,583 ‫این اختراع خارق‌العاده باشه، 263 00:40:22,166 --> 00:40:24,152 ‫با من بیاد، لطفاً. 264 00:40:41,000 --> 00:40:43,500 ‫امروز می‌بینید که همهٔ اشیاء جون دارن. 265 00:40:46,875 --> 00:40:49,333 ‫فقط کافیه روحشون رو بیدار کنیم. 266 00:41:40,833 --> 00:41:41,750 ‫این جادوئه! 267 00:41:43,708 --> 00:41:44,625 ‫نه خانم. 268 00:41:45,333 --> 00:41:46,333 ‫این علمه. 269 00:41:48,458 --> 00:41:50,000 ‫و اگه می‌خواین بیشتر ببینید، 270 00:41:51,041 --> 00:41:53,250 ‫همه‌تون دعوتید به نمایش ما سر بزنید. 271 00:42:00,416 --> 00:42:01,875 ‫خوزه آرکادیو بوئندیا، 272 00:42:03,125 --> 00:42:04,541 ‫که تخیلات افسارگسیخته‌ش 273 00:42:04,625 --> 00:42:07,750 ‫همواره از نبوغ طبیعت، ‫معجزات و جادو فراتر می‌رفت، 274 00:42:07,833 --> 00:42:09,041 ‫فکر می‌کرد می‌تونه 275 00:42:10,083 --> 00:42:11,516 ‫از این اختراع بی‌مصرف 276 00:42:11,540 --> 00:42:15,441 ‫برای استخراج طلا از زمین استفاده کنه. 277 00:42:20,291 --> 00:42:21,500 ‫نمی‌ذارم ببریشون. 278 00:42:21,583 --> 00:42:23,583 ‫ولی فلزات به این چیزا جذب می‌شن. 279 00:42:23,666 --> 00:42:25,750 ‫ما به بزها برای غذا نیاز داریم. 280 00:42:25,833 --> 00:42:27,791 ‫نمی‌بینی که ممکنه کلی طلا پیدا کنیم؟ 281 00:42:27,875 --> 00:42:30,000 ‫طلا تو این شهر به چه دردمون می‌خوره؟ 282 00:42:30,583 --> 00:42:33,250 ‫عزیزم، ‫ماکوندو همیشه اینجوری نمی‌مونه. 283 00:42:33,875 --> 00:42:35,583 ‫باید به آینده فکر کنیم. 284 00:43:47,458 --> 00:43:50,541 ‫متأسفانه نمی‌تونم آهن‌رباها رو ‫برای این هدف بهتون بفروشم. 285 00:43:52,541 --> 00:43:54,000 ‫حرفت روی کاغذ درسته، 286 00:43:55,041 --> 00:43:58,458 ‫ولی در کمال تعجب، ‫فلزات قیمتی جذبشون نمی‌شن. 287 00:44:11,708 --> 00:44:14,083 ‫شاید با مقدارهای کم کار نکنه... 288 00:44:16,791 --> 00:44:19,625 ‫ولی مطمئنم برای بیرون کشیدن ‫سنگ‌های بزرگ 289 00:44:20,166 --> 00:44:21,841 ‫یا گنج‌های کامل کار می‌کنه. 290 00:44:22,666 --> 00:44:24,000 ‫می‌تونم پولش رو بدم. 291 00:44:24,879 --> 00:44:27,421 ‫نمی‌تونم با وجدان راحت ‫بفروشمشون، باور کنید. 292 00:44:28,250 --> 00:44:29,625 ‫سرمایه‌تون از دست می‌ره. 293 00:44:34,750 --> 00:44:36,500 ‫بذار خودم امتحانش کنم. 294 00:44:37,250 --> 00:44:38,750 ‫چیزی برای از دست دادن نداری. 295 00:44:47,250 --> 00:44:48,083 ‫بسیار خب. 296 00:44:49,958 --> 00:44:51,416 ‫از شور و شوقت خوشم میاد. 297 00:45:00,416 --> 00:45:02,125 ‫گرینلدو، داری چیکار می‌کنی؟ 298 00:45:02,208 --> 00:45:04,166 ‫قبلاً اینجا رو امتحان کردیم. اونجا رو نگاه کن. 299 00:45:04,250 --> 00:45:06,416 ‫چرا زودتر بهم نگفتی؟ 300 00:45:06,500 --> 00:45:09,125 ‫معلومه دیگه. چون خری. 301 00:45:09,208 --> 00:45:11,625 ‫- همونجا وایسا. من می‌گردم. ‫- باشه. برگرد سر کارت. 302 00:45:14,791 --> 00:45:16,666 ‫هی! بیاین اینجا! 303 00:45:24,375 --> 00:45:26,000 ‫باید یه چیز بزرگ باشه. 304 00:45:38,500 --> 00:45:39,375 ‫یه اسکلت. 305 00:45:41,333 --> 00:45:45,916 ‫تنها چیزی که بعد از یه هفته تونستیم ‫پیدا کنیم یه اسکلت لعنتیه. 306 00:46:59,541 --> 00:47:01,916 ‫اون همه طلایی که می‌خواستی ‫از زمین در بیاری کجاست؟ 307 00:47:11,333 --> 00:47:13,333 ‫باید بزها رو برگردونی. 308 00:47:14,375 --> 00:47:15,791 ‫دیگه مال ما نیستن. 309 00:47:18,666 --> 00:47:21,500 ‫اگه تو با اون کولی کلاهبردار ‫حرف نمی‌زنی، من می‌زنم. 310 00:47:25,666 --> 00:47:28,166 ‫نمی‌تونیم حیوون‌هامون رو اینجوری بدیم بره. 311 00:47:30,333 --> 00:47:31,250 ‫مخصوصاً الان. 312 00:47:33,250 --> 00:47:34,208 ‫مخصوصاً الان؟ 313 00:47:38,541 --> 00:47:39,500 ‫من حامله‌م. 314 00:47:44,833 --> 00:47:46,208 ‫خبر فوق‌العاده‌ایه. 315 00:47:55,416 --> 00:47:57,791 ‫زنم حتی نمی‌خواد تو خونه باشن. 316 00:47:59,458 --> 00:48:01,416 ‫حداقل خودت با چشمای خودت دیدی. 317 00:48:02,958 --> 00:48:04,861 ‫تجربه... 318 00:48:05,245 --> 00:48:06,818 ‫در زندگی همه‌چیزه. 319 00:48:08,083 --> 00:48:09,961 ‫راحت باش بزهات رو ببر. 320 00:48:09,985 --> 00:48:11,333 ‫منتظرت هستن. 321 00:48:18,000 --> 00:48:18,916 ‫ملکیادس... 322 00:48:21,541 --> 00:48:22,958 ‫می‌تونم یه چیزی بپرسم؟ 323 00:48:23,958 --> 00:48:24,791 ‫البته. 324 00:48:29,500 --> 00:48:31,875 ‫چطوری تو این مرداب‌ها گم نشدین؟ 325 00:48:31,958 --> 00:48:33,125 ‫خیلی خطرناکن. 326 00:48:34,583 --> 00:48:36,750 ‫سفر طولانی و سختی بود، 327 00:48:37,333 --> 00:48:39,750 ‫ولی ابزارهامون همیشه راهنمامون بودن. 328 00:48:41,458 --> 00:48:42,500 ‫چه ابزارهایی؟ 329 00:48:46,333 --> 00:48:47,208 ‫یه لحظه. 330 00:48:53,958 --> 00:48:55,405 ‫نگاه کن. 331 00:48:55,429 --> 00:48:56,750 ‫این یه اسطرلاب هست. 332 00:48:57,458 --> 00:49:00,252 ‫قرن‌هاست که انسان‌ها سعی کردن 333 00:49:00,276 --> 00:49:03,291 ‫آسمون رو مطالعه کنن تا زمین رو بفهمن. 334 00:49:03,375 --> 00:49:04,250 ‫بیا. 335 00:49:05,458 --> 00:49:07,458 ‫علم داره فاصله‌ها رو از بین می‌بره. 336 00:49:10,541 --> 00:49:12,666 ‫نگاه کن. ‫ این یه قطب‌نماست. 337 00:49:13,708 --> 00:49:14,708 ‫و این یه زاویه‌سنج. 338 00:49:15,916 --> 00:49:20,416 ‫خیلی زود، انسان می‌تونه تو هر جای دنیا ببینه 339 00:49:20,500 --> 00:49:22,083 ‫چه اتفاقی داره می‌افته 340 00:49:23,416 --> 00:49:25,000 ‫اونم بدون اینکه از خونه بیرون بره! 341 00:49:26,375 --> 00:49:28,791 ‫اینا نقشه‌های پرتغالی هستن. ‫ قدیمی هستن. 342 00:49:30,041 --> 00:49:30,875 ‫نگاه کن. 343 00:49:33,635 --> 00:49:36,051 ‫این بهت کمک می‌کنه یاد بگیری چطور ازشون استفاده کنی. 344 00:49:43,416 --> 00:49:44,333 ‫مال تو. 345 00:49:46,666 --> 00:49:47,875 ‫ممنونم، ملکیادس. 346 00:49:48,375 --> 00:49:51,625 ‫اون روز، ‫خوزه آرکادیو بوئندیا مطمئن شد 347 00:49:52,500 --> 00:49:55,375 ‫که این شروع یه دوستی بزرگه. 348 00:50:13,208 --> 00:50:16,791 ‫تمام شب رو ‫به تماشای مسیر ستاره‌ها می‌گذروند. 349 00:50:19,666 --> 00:50:23,250 ‫وقتی تو استفاده و کار با ابزارهاش ‫استاد شد، 350 00:50:24,083 --> 00:50:28,166 ‫درکی از فضا به دست آورد ‫که بهش اجازه می‌داد تو دریاهای ناشناخته سفر کنه، 351 00:50:29,083 --> 00:50:31,333 ‫از سرزمین‌های مسکونی دیدن کنه، 352 00:50:32,166 --> 00:50:34,833 ‫و با موجودات شگفت‌انگیز ‫ارتباط برقرار کنه. 353 00:50:42,875 --> 00:50:44,363 ‫نمی‌دونم با این نقشه‌ها ‫داری چیکار می‌کنی، 354 00:50:44,387 --> 00:50:46,250 ‫ولی برو یه جای دیگه انجامش بده. 355 00:50:47,375 --> 00:50:49,125 ‫می‌خوام بفهمم ماکوندو کجاست 356 00:50:49,208 --> 00:50:51,791 ‫تا بالاخره بتونم یه راه ‫به سمت تمدن پیدا کنم. 357 00:50:52,291 --> 00:50:53,625 ‫من جوابش رو می‌دونم. 358 00:50:54,166 --> 00:50:56,708 ‫ماکوندو همین‌جاست، ‫و سر تو تو آسمون‌هاست. 359 00:50:58,125 --> 00:50:59,833 ‫خوزه آرکادیو، وقت غذاست! 360 00:51:04,250 --> 00:51:06,791 ‫اول دستات رو بشور. کثیفن. 361 00:51:07,583 --> 00:51:08,458 ‫بریم. 362 00:51:46,875 --> 00:51:48,208 ‫خداحافظ بابا! 363 00:51:50,250 --> 00:51:51,208 ‫خداحافظ پسرم! 364 00:52:35,958 --> 00:52:38,375 ‫این کشتی باید حدود ۲۰۰ سال قدمت داشته باشه. 365 00:53:13,250 --> 00:53:14,625 ‫باید نزدیک باشه. 366 00:53:17,458 --> 00:53:18,875 ‫چی باید نزدیک باشه؟ 367 00:53:19,666 --> 00:53:20,500 ‫دریا! 368 00:53:39,041 --> 00:53:42,208 ‫این کشف روح ‫خوزه آرکادیو بوئندیا رو در هم شکست. 369 00:53:44,375 --> 00:53:46,250 ‫فکر می‌کرد این حقه‌ی سرنوشتشه 370 00:53:46,333 --> 00:53:48,708 ‫که بعد از این همه فداکاری و دنبال دریا گشتن 371 00:53:49,208 --> 00:53:50,791 ‫اونو نتونسته بود پیدا کنه 372 00:53:51,333 --> 00:53:54,000 ‫و حالا بدون اینکه ‫دنبالش بگرده پیداش کرده. 373 00:54:03,875 --> 00:54:06,708 ‫درست قبل از پیدا کردن دریا ‫تسلیم شدیم، اورسولا. 374 00:54:06,791 --> 00:54:08,416 ‫ماکوندو دورتادورش آبه. 375 00:54:19,000 --> 00:54:23,208 ‫یه سری اندازه‌گیری انجام دادیم، ‫ولی برای تکمیل نقشه باید بازم انجام بدیم. 376 00:54:25,166 --> 00:54:27,625 ‫باید یه سفر اکتشافی دیگه بریم. 377 00:54:33,125 --> 00:54:35,000 ‫باید با دنیای بیرون ارتباط برقرار کنیم. 378 00:54:35,916 --> 00:54:38,416 ‫نمی‌تونی دوباره بری، ‫خوزه آرکادیو بوئندیا. 379 00:54:41,458 --> 00:54:43,083 ‫نمی‌بینی که بهت نیاز داریم؟ 380 00:55:11,041 --> 00:55:11,958 ‫خوزه آرکادیو. 381 00:55:12,791 --> 00:55:13,666 ‫گوش کن. 382 00:55:17,625 --> 00:55:18,666 ‫اون چیه؟ 383 00:55:33,291 --> 00:55:34,166 ‫بیا اینجا. 384 00:55:35,833 --> 00:55:36,750 ‫گوش کن. 385 00:55:47,625 --> 00:55:49,541 ‫بچه داره تو شکمم گریه می‌کنه. 386 00:55:56,458 --> 00:55:57,833 ‫ماتیلدا، کمپرس‌ها رو بیار! 387 00:55:57,916 --> 00:55:59,208 ‫- عجله کن! ‫- اومدم! 388 00:56:01,083 --> 00:56:03,458 ‫نفس بکش! نفس عمیق بکش! 389 00:56:03,541 --> 00:56:06,291 ‫زور نزن. فقط نفس بکش. 390 00:56:06,375 --> 00:56:10,208 ‫اورسولا از این یقین به خودش لرزید ‫که این زوزه‌ی عمیق 391 00:56:10,291 --> 00:56:12,916 ‫اولین نشونه‌ی دم خوک وحشتناکه. 392 00:56:14,875 --> 00:56:18,083 ‫به درگاه خدا التماس کرد ‫که بذاره اون موجود تو رحمش بمیره. 393 00:56:20,541 --> 00:56:21,875 ‫تقریباً تمومه. 394 00:56:21,958 --> 00:56:25,375 ‫داره میاد! 395 00:56:25,458 --> 00:56:28,860 ‫آفرین! یه بار دیگه! همینه! 396 00:56:50,250 --> 00:56:53,708 ‫آئورلیانو اولین انسانی بود ‫که در ماکوندو به دنیا اومد. 397 00:56:56,815 --> 00:56:58,666 ‫اون با چشم‌های باز به دنیا اومد، 398 00:56:59,791 --> 00:57:02,708 ‫و با کنجکاوی بی‌تفاوتی ‫به دنیا نگاه می‌کرد. 399 00:57:04,291 --> 00:57:07,625 ‫اورسولا دیگه سنگینی و عمق ‫اون نگاه رو دوباره به یاد نیاورد، 400 00:57:08,166 --> 00:57:09,500 ‫تا این‌که سال‌ها بعد 401 00:57:10,208 --> 00:57:13,416 ‫در بعد از ظهری، سرهنگ آئورلیانو بوئندیا ‫اولین پیشگوییش رو کرد. 402 00:57:15,291 --> 00:57:17,458 ‫مامان، قابلمه داره می‌افته. 403 00:57:18,875 --> 00:57:20,458 ‫قابلمه که جاش خوبه، آئورلیانو. 404 00:57:34,333 --> 00:57:38,940 ‫سرهنگ آئورلیانو بوئندیا وقتی تازه داشت ‫از پیش‌بینی‌هاش سر در می‌آورد، 405 00:57:41,381 --> 00:57:43,897 ‫فکر می‌کرد که مرگ 406 00:57:43,917 --> 00:57:47,695 ‫حتما با نشونه‌ای قطعی، بی‌چون و چرا، 407 00:57:47,719 --> 00:57:50,708 ‫و برگشت‌ناپذیر بهش اعلام می‌شه. 408 00:57:54,083 --> 00:57:56,333 ‫اما تا لحظاتی قبل از مرگش هم... 409 00:57:59,166 --> 00:58:00,916 ‫خبری از هیچ نشونه‌ای نبود. 410 00:58:07,259 --> 00:58:09,676 ‫«بر اساس رمان صد سال تنهایی ‫اثر گابریل گارسیا مارکز» 411 00:58:10,538 --> 00:58:30,538 « نما مووی - مرجع دانلود فیلم و سریال » [ NamaMovie.info ]