1 00:00:00,000 --> 00:00:12,000 « ارائه شده توسط وب سایت نما مووی » 2 00:00:18,458 --> 00:00:19,583 ‫عصرتون بخیر 3 00:00:19,666 --> 00:00:21,833 ‫- عصر بخیر، ممنون ‫- عصر بخیر 4 00:00:24,000 --> 00:00:27,791 ‫عالیه. خوراک شاه‌میگو هم دارن. 5 00:00:27,875 --> 00:00:30,583 ‫امشب مثل خانواده سلطنتی غذا می‌خوریم، عزیزم 6 00:00:30,666 --> 00:00:32,500 ‫آندرس، باید حرف بزنیم 7 00:00:37,041 --> 00:00:39,541 ‫اصلاً از لحن اون جمله خوشم نیومد 8 00:00:39,625 --> 00:00:41,425 ‫همیشه اول جدایی اینو میگن 9 00:00:41,500 --> 00:00:42,500 ‫می‌دونم 10 00:00:42,875 --> 00:00:44,875 ‫سعی کردم واسه گفتنش ‫مناسب‌ترین زمان رو پیدا کنم 11 00:00:44,958 --> 00:00:46,875 ‫ولی فکر نکنم شدنی باشه. 12 00:00:48,041 --> 00:00:49,750 ‫نگو که به‌خاطر بیماری منـه 13 00:00:51,916 --> 00:00:53,375 ‫ببین، عشقم 14 00:00:54,208 --> 00:00:55,208 ‫عشقم، 15 00:00:55,916 --> 00:00:59,791 ‫این بهترین دلیل برای ماست که باهم بمونیم 16 00:01:00,458 --> 00:01:01,583 ‫متوجه نیستی؟ 17 00:01:01,666 --> 00:01:04,000 ‫دیگه تعهدِ «تا آخر عمر» به دوش‌مون نیست 18 00:01:04,083 --> 00:01:06,333 ‫مُعضل هر رابطه‌ای 19 00:01:06,416 --> 00:01:08,625 ‫عشق ما فقط برای خوشی و لذتـه 20 00:01:09,208 --> 00:01:12,416 ‫چون پر از حرارت و روشنایی‌ـه و زودگذره 21 00:01:13,750 --> 00:01:15,583 ‫و مهم‌تر از همه، امید بخشـه. می‌دونی چرا؟ 22 00:01:17,208 --> 00:01:20,208 ‫چون دوست داشتن کسی که بیماری لاعلاج داره 23 00:01:20,291 --> 00:01:22,500 ‫همیشه مسیر رو برای عشق بعدی باز می‌کنه 24 00:01:22,583 --> 00:01:23,916 ‫البته... 25 00:01:24,000 --> 00:01:27,083 ‫مثل یکی از اون سفرهای ‫محشری‌ـه که دور اروپا میری 26 00:01:27,166 --> 00:01:29,083 ‫اول، میری به رُم، بعدش وین... 27 00:01:29,166 --> 00:01:32,541 ‫از وین خوشت نمیاد؟ مشکلی نیست. ‫بعدش نوبت استانبولـه. 28 00:01:34,041 --> 00:01:35,583 ‫اگه بهت بگم مشکل این نیست چی؟ 29 00:01:36,458 --> 00:01:38,666 ‫اگه بهت بگم رابطه ما تغییر کرده چی؟ 30 00:01:39,250 --> 00:01:41,041 ‫ما قبلاً رویاهای بزرگی داشتیم 31 00:01:41,625 --> 00:01:44,833 ‫می‌خواستیم «گرینلند» رو ببینیم، ‫یا «شفق شمالی». ولی... 32 00:01:44,916 --> 00:01:47,416 ‫بعد از تاکستان‌های کالیفرنیا 33 00:01:48,458 --> 00:01:49,458 ‫اومدیم مادرید 34 00:01:50,750 --> 00:01:51,750 ‫و دیگه جایی نرفتیم 35 00:01:53,833 --> 00:01:56,750 ‫قبلاً رویامون سرقت ذخایر طلای اسپانیا بود 36 00:01:57,333 --> 00:02:00,458 ‫ولی حالا فقط داریم بین شهرها ‫جا به جا میشیم. چیکار می‌کنیم؟ 37 00:02:00,541 --> 00:02:02,875 ‫از اینجا یه چندتا الماس می‌دزدیم، 38 00:02:03,375 --> 00:02:05,250 ‫چندتا جام طلای وایکینگ از اونجا... 39 00:02:07,708 --> 00:02:10,666 ‫تو همیشه بهترین دستت رو وقتی رو می‌کنی ‫که می‌خوای واسه کسی عشوه بیای 40 00:02:11,166 --> 00:02:13,625 ‫ولی روشن نگه داشتن این شعله آسون نیست 41 00:02:21,125 --> 00:02:22,875 ‫خب پس، طلاق می‌خوای 42 00:02:24,750 --> 00:02:25,750 ‫آره 43 00:02:26,708 --> 00:02:28,208 ‫هنوز تصمیم نگرفتید چی سفارش بدید؟ 44 00:02:28,291 --> 00:02:29,333 ‫نه، هنوز تصمیم نگرفتیم 45 00:02:29,416 --> 00:02:32,791 ‫لازم نیست لیوان ایشون رو پر کنی. ‫انگار قراره این مشروب رو تنهایی بخورم. 46 00:02:39,791 --> 00:02:42,541 ‫فقط یه چیز هست که می‌خوام بهم بگی 47 00:02:42,625 --> 00:02:44,916 ‫چیزی نیست، فقط یه سوال. میشه بپرسم؟ 48 00:02:47,958 --> 00:02:49,000 ‫طرف کیه؟ 49 00:02:52,541 --> 00:02:54,250 ‫سخت‌ترش نکن 50 00:02:54,333 --> 00:02:57,541 ‫نه، نه. بیخیال، باورم نمیشه. 51 00:02:57,625 --> 00:03:01,541 ‫قراره آخرین چیزی که بهم بگی این باشه؟ 52 00:03:02,333 --> 00:03:05,958 ‫تاتیانا، من تمام زندگیم رو صرف گشتن به دنبال 53 00:03:06,041 --> 00:03:08,625 ‫اصالت بودم، توی تمام تصمیماتم. 54 00:03:08,708 --> 00:03:10,791 ‫و حالا تو داری منو با 55 00:03:10,875 --> 00:03:14,291 ‫دو تا از رایج‌ترین جملات ‫تاریخ سینما ترک می‌کنی؟ 56 00:03:14,375 --> 00:03:16,791 ‫«باید حرف بزنیم» و «سخت‌ترش نکن»؟ 57 00:03:55,708 --> 00:03:56,708 ‫اون ماشین رو تعقیب کن 58 00:04:10,166 --> 00:04:11,666 ‫نگه دار. همینجا نگه دار. 59 00:06:37,458 --> 00:06:38,916 ‫آبمون داره تموم میشه 60 00:06:42,750 --> 00:06:44,791 ‫از مخزن‌ آب صحبت می‌کنم 61 00:06:45,375 --> 00:06:46,791 ‫مقدار ریزش آب کمتر شده 62 00:07:06,458 --> 00:07:09,208 ‫همینه! آخرین دونه طلا از لوله بیرون اومد! 63 00:07:09,291 --> 00:07:10,875 ‫همه‌ش خارج شد! 64 00:07:30,458 --> 00:07:31,500 ‫سرهنگ 65 00:07:31,583 --> 00:07:34,875 ‫به غیر از موتور، انگار دارم ‫صدای یه مَکنده‌ی خیلی قوی رو می‌شنوم 66 00:07:35,375 --> 00:07:38,250 ‫منظورت از «مکنده» چیه؟ چه زری میزنی؟ 67 00:07:38,333 --> 00:07:42,500 ‫انگار یه جارو برقی داره آب رو ‫از لوله می‌کِشه، ولی در حجم زیاد 68 00:07:43,250 --> 00:07:45,833 ‫اونا دارن آب رو بیرون می‌کشن. یه عالمه. 69 00:07:48,125 --> 00:07:49,125 ‫نه... 70 00:07:50,583 --> 00:07:53,250 ‫دوباره پخشش کن. تا جایی ‫که میشه سیگنال رو واضح کن 71 00:07:57,916 --> 00:08:00,208 ‫آره انگار آب داره تخلیه میشه 72 00:08:00,875 --> 00:08:03,291 ‫حدس می‌زنم گاوصندوق طلا رو خالی کرده باشن 73 00:08:03,375 --> 00:08:04,708 ‫پس طلا رو بیرون بردن؟ 74 00:08:05,208 --> 00:08:06,958 ‫نمی‌دونم. امکانش هست. 75 00:08:08,375 --> 00:08:10,833 ‫تو و اون یکی مهندس بهم گفتید امکانش نیست 76 00:08:10,916 --> 00:08:13,291 ‫با استفاده از پمپ داخل ‫بانک اسپانیا امکانش وجود نداشت 77 00:08:13,375 --> 00:08:15,500 ‫واسه خارج کردن اون طلا قدرت کافی نداشت 78 00:08:15,583 --> 00:08:18,083 ‫مگه اینکه احتمالاً به قطعات کوچیک ‫تقسیمش کرده باشن 79 00:08:18,666 --> 00:08:21,000 ‫با این حال، فکر نکنم تونسته باشن ‫90 تُن طلا رو خارج کنن 80 00:08:21,083 --> 00:08:23,500 ‫تو نمی‌دونی چه کارایی از اون حروم‌زاده‌ها برمیاد 81 00:08:23,583 --> 00:08:25,541 ‫اونا همین الان دارن ‫طلاهای لعنتی رو خارج می‌کنن! 82 00:08:25,625 --> 00:08:27,666 ‫باید بهم بگی به کجا! سر در بیار! 83 00:08:34,375 --> 00:08:35,458 ‫پروفسور؟ 84 00:08:35,958 --> 00:08:39,166 ‫بهمون نگفته بودی که خارج کردن ‫طلا اینقدر قراره سخت باشه 85 00:08:40,708 --> 00:08:42,375 ‫بهتون هم نگفتم که قراره آسون باشه 86 00:08:42,458 --> 00:08:45,125 ‫در غیر این صورت، شبیه ‫مغزمتفکر خلافکاری نبودم 87 00:08:45,208 --> 00:08:47,000 ‫که شدیداً عاشقش شدی. 88 00:08:47,083 --> 00:08:49,083 ‫عجب احمقی هستی 89 00:08:49,750 --> 00:08:51,333 ‫تمام 90 00:09:08,583 --> 00:09:11,833 ‫خب، انگار دیگه چیزی نمونده ‫کارمون تموم بشه، درسته؟ 91 00:09:12,416 --> 00:09:13,625 ‫آره 92 00:09:14,208 --> 00:09:15,458 ‫وقتی از اینجا بریم بیرون... 93 00:09:18,000 --> 00:09:19,458 ‫یه موتورسیکلت می‌خرم 94 00:09:19,541 --> 00:09:21,750 ‫و یه صندلی سفارشی اندازه باسنم روش میذارم 95 00:09:21,833 --> 00:09:23,541 ‫و دور دنیا رو می‌گردم 96 00:09:24,333 --> 00:09:25,875 ‫خیلی هم خوب 97 00:09:27,666 --> 00:09:30,041 ‫کدومش رو ترجیح میدی؟ ساحل یا استخر؟ 98 00:09:33,500 --> 00:09:34,500 ‫ساحل؟ 99 00:09:34,583 --> 00:09:36,041 ‫لباس شنای دو تیکه یا یه تیکه؟ 100 00:09:40,625 --> 00:09:42,791 ‫این سوالا چیه؟ واسه نظرسنجی مجله‌ست؟ 101 00:09:42,875 --> 00:09:44,333 ‫فقط... فقط دارم زر می‌زنم 102 00:09:47,958 --> 00:09:49,875 ‫ولی اگه بخوای، وقتی رفتیم بیرون، 103 00:09:51,250 --> 00:09:52,958 ‫می‌برمت سر قرار و یه مشروب برات می‌گیرم 104 00:09:53,958 --> 00:09:56,125 ‫و می‌تونیم نظرسنجی رو تموم کنیم 105 00:11:14,333 --> 00:11:17,708 ‫همه اون بغل کردن‌ها فقط واسه ‫جشن پیروزی‌مون نبود، 106 00:11:17,791 --> 00:11:20,875 ‫یا ادای احترام بی‌ریا به اونایی که ‫در طول مسیر از دست دادیم. 107 00:11:21,375 --> 00:11:25,291 ‫سر و صدای یه مشت آدم عادی بود که 108 00:11:25,875 --> 00:11:30,708 ‫تونسته بودن 90 تُن طلا ‫رو از یه لوله خارج کنن 109 00:11:30,791 --> 00:11:34,416 ‫این دستاورد یه پیغام امید برای دنیا بود 110 00:11:36,291 --> 00:11:38,333 ‫«هیچ غیرممکنی وجود نداره» 111 00:11:39,875 --> 00:11:41,833 ‫ولی سرقت هنوز تموم نشده بود 112 00:11:42,583 --> 00:11:47,916 ‫و طی ساعات آینده، تمام اون امید، ‫عنصر حیاتی بود 113 00:11:49,250 --> 00:11:51,541 ‫چون چیزی که قرار بود باهاش مواجه بشیم 114 00:11:51,625 --> 00:11:55,291 ‫خشن‌ترین واقعیتی بود که می‌شد دید. 115 00:12:04,166 --> 00:12:06,125 ‫شنیدم که موفق شدیم طلا رو بیرون ببریم 116 00:12:08,916 --> 00:12:10,166 ‫من مانیل رو بوسیدم 117 00:12:15,125 --> 00:12:18,458 ‫راستش، این زیاد مهم نیست 118 00:12:18,541 --> 00:12:22,875 ‫مهم‌تر این که من الان واقعاً سردرگم شدم 119 00:12:27,166 --> 00:12:30,541 ‫فکر می‌کنم با اون خیلی بیشتر از ‫تو درک مشترک داشته باشم 120 00:12:32,833 --> 00:12:35,416 ‫می‌دونی توی اندونزی چیکار می‌کردم؟ 121 00:12:36,125 --> 00:12:39,875 ‫بهت می‌گفتم میرم چوب بخرم، ‫ولی دو روز می‌رفتم مهمونی و خوش گذرونی. 122 00:12:41,083 --> 00:12:44,541 ‫درموردش دروغ می‌گفتم چون این حس رو داشتم ‫که همه چیزایی که می‌خواستم بد بودن 123 00:12:46,875 --> 00:12:48,250 ‫نمی‌دونم 124 00:12:48,333 --> 00:12:50,750 ‫و تجدید دیدار با مانیل، ‫واقعاً باعث شد بفهمم 125 00:12:50,833 --> 00:12:53,500 ‫چیزی که من هستم بد نیست 126 00:13:02,583 --> 00:13:04,166 ‫هیچی نمیگی؟ 127 00:13:05,041 --> 00:13:07,541 ‫راستش رو بخوای، ترجیح میدم ‫یه وقت دیگه حرف بزنیم، دنور 128 00:13:08,791 --> 00:13:10,375 ‫سردرد وحشتناکی دارم و... 129 00:13:11,208 --> 00:13:12,708 ‫ترجیح میدم یه‌کم استراحت کنم 130 00:13:13,416 --> 00:13:14,416 ‫تنهایی 131 00:13:14,875 --> 00:13:15,875 ‫حتماً 132 00:13:22,750 --> 00:13:26,030 ‫اونا احتمالاً دارن از طریق آبراهی که ‫گاوصندوق رو پر کرده پمپ می‌زنن 133 00:13:26,416 --> 00:13:29,208 ‫بعدش تمام اون آب توی دو تا ‫مجرای طبیعی جمع میشه، 134 00:13:29,291 --> 00:13:32,083 ‫بعدش، تخلیه میشه داخل ‫یه مجرای دیگه توی جنوب 135 00:13:32,166 --> 00:13:33,791 ‫اون حروم زاده‌های لعنتی 136 00:13:33,875 --> 00:13:36,416 ‫اونا قرار بوده از طریق ‫مجرای فاضلاب یا آبراه خارجش کنن! 137 00:13:36,500 --> 00:13:39,041 ‫اونا دارن از طریق اون مجرا ‫طلا رو به یه جای دور پمپاژ می‌کنن 138 00:13:39,125 --> 00:13:41,458 ‫حتماً یه پمپ خیلی قوی‌تر با خودشون آوردن 139 00:13:42,041 --> 00:13:46,833 ‫یعنی، حمل 90 تُن طلا از ‫حداقل 25 کیلومتر خط لوله 140 00:13:46,916 --> 00:13:49,291 ‫احتمالاً به یه پمپ خط لوله‌ی نفتی نیاز دارن 141 00:13:49,375 --> 00:13:51,958 ‫سوارز رو پیدا کن. باید وجب به وجب ‫اون مجرا رو بگردیم 142 00:13:52,041 --> 00:13:53,458 ‫و نقشه‌ی خط لوله‌ها رو برام بیارید! 143 00:13:53,541 --> 00:13:56,208 ‫می‌خوام بدونم تک تک ‫اون مجراها از کجا رد میشن، 144 00:13:56,291 --> 00:13:57,833 ‫به کجا منتهی میشن، همه چی رو! 145 00:13:57,916 --> 00:13:59,916 ‫یه واحد آماده کن. یه حمله ترتیب میدیم. 146 00:14:00,500 --> 00:14:01,708 ‫حالا چی؟ 147 00:14:02,208 --> 00:14:04,875 ‫خب، حالا نوبتی نگهبانی میدیم ‫و بیرون رو زیر نظر می‌گیریم 148 00:14:04,958 --> 00:14:06,583 ‫یه دوشی می‌گیریم. نظرت چیه؟ 149 00:14:07,208 --> 00:14:08,833 ‫بعدش منتظر جادوی پروفسور می‌مونیم 150 00:14:09,416 --> 00:14:11,625 ‫فکر می‌کنی طلا رو دارن کجا می‌برن؟ 151 00:14:11,708 --> 00:14:15,041 ‫این مجراها به چندین کارخونه و ‫تصفیه‌خونه‌های فاضلاب 152 00:14:15,125 --> 00:14:18,416 ‫و تاسیسات هیدرولیک و ‫مخازن آب زیرزمینی منتهی میشن... 153 00:14:18,500 --> 00:14:20,833 ‫باید ردش رو پیدا کنیم! ‫گرم به گرمش رو! 154 00:14:20,916 --> 00:14:24,208 ‫می‌خوام سربازا سانتی‌متر به سانتی‌متر مربع ‫آب تمام اون لوله‌ها رو بگردن! 155 00:14:24,291 --> 00:14:26,833 ‫5 هزار تا سرباز بیرون بانک اسپانیا بودن 156 00:14:26,916 --> 00:14:29,333 ‫و تعداد بیشتری توی «عملیات قفس» ‫برای پیدا کردن پروفسور. 157 00:14:29,416 --> 00:14:32,916 ‫- رو چندتا پلیس می‌تونیم حساب کنیم؟ ‫- حدوداً 480 واحد 158 00:14:33,000 --> 00:14:36,750 ‫تو و افرادت، سوارز. تن لش‌تون رو ‫ببرید به اون مجراهای لعنتی! زود باشید! 159 00:14:37,500 --> 00:14:39,083 ‫ارتباط دائمی برقرار باشه 160 00:14:41,291 --> 00:14:42,708 ‫« متروی بانک اسپانیا » 161 00:14:46,208 --> 00:14:48,875 ‫زود باشید، زود باشید! 162 00:15:00,750 --> 00:15:04,875 ‫بیرون تحرکات چندانی نیست. ‫فقط چندتا ماشین دارن محوطه رو ترک می‌کنن. 163 00:15:04,958 --> 00:15:07,416 ‫گوش به زنگ باش، ولی باید ‫تا مدتی سر و صداشون بخوابه 164 00:15:07,500 --> 00:15:09,791 ‫پلیس هنوز داره توی ‫مرکز شهر مادرید دنبال من می‌گرده 165 00:15:09,875 --> 00:15:11,000 ‫از این فرصت برای استراحت استفاده کن 166 00:15:23,583 --> 00:15:26,166 ‫آرتچه، صدامو داری؟ ‫آرتچه، صدامو داری؟ 167 00:15:27,000 --> 00:15:28,250 ‫آرتچه، قضیه چیه؟ 168 00:15:28,875 --> 00:15:30,000 ‫یه چند دقیقه وقت می‌خوام 169 00:15:30,583 --> 00:15:31,583 ‫خیلی‌خب، دریافت شد 170 00:16:05,083 --> 00:16:06,333 ‫استکهلم... 171 00:16:09,875 --> 00:16:11,458 ‫استکهلم... 172 00:16:12,750 --> 00:16:14,750 ‫استکهلم. منم توکیو. 173 00:16:17,041 --> 00:16:18,500 ‫من اینجام 174 00:16:42,500 --> 00:16:44,708 ‫چه خبر شده؟ مونیکا! 175 00:16:44,791 --> 00:16:46,583 ‫مونیکا! مونیکا! 176 00:16:56,416 --> 00:16:59,333 ‫چی شد؟ مشکل چیه؟ 177 00:17:00,041 --> 00:17:01,125 ‫چه مرگتـه؟ 178 00:17:02,291 --> 00:17:03,291 ‫هی 179 00:17:04,041 --> 00:17:05,458 ‫دارم دیوونه میشم 180 00:17:05,541 --> 00:17:08,083 ‫آرتورو رو دیدم. آرتورو باهام حرف می‌زنه 181 00:17:08,166 --> 00:17:11,541 ‫و توکیو... توکیو اونجا... ‫اونجا توی آسانسور باربری‌ـه. 182 00:17:11,625 --> 00:17:13,333 ‫چیزی نیست. چیزی نیست، خب؟ 183 00:17:13,416 --> 00:17:15,416 ‫فکر کنم دچار اختلال روانی شدم 184 00:17:16,250 --> 00:17:19,458 ‫دارم چیزایی رو می‌بینم و بهشون شلیک می‌کنم. ‫من خطرناکم. باید از اینجا برم. 185 00:17:19,541 --> 00:17:21,916 ‫- به کمک پزشکی نیاز دارم ‫- نه. نمی‌تونی از اینجا خارج بشی 186 00:17:22,000 --> 00:17:24,333 ‫دنور، من تسلیم میشم. می‌خوام برم بیرون. 187 00:17:24,416 --> 00:17:26,000 ‫چیزی نمونده بود بکشمت 188 00:17:26,083 --> 00:17:27,833 ‫- من خطرناکم ‫- آهای، به من گوش کن 189 00:17:27,916 --> 00:17:30,208 ‫گوش کن چی میگم، خب؟ ‫قضیه از این قراره 190 00:17:31,333 --> 00:17:33,875 ‫تو رو داخل یکی از گاوصندوق‌ها زندانی می‌کنیم 191 00:17:33,958 --> 00:17:35,708 ‫- نه ‫- اینطوری نمی‌تونی به کسی صدمه بزنی 192 00:17:35,791 --> 00:17:38,208 ‫- من خطرناکم. باید برم بیرون. ‫- من مراقبتم 193 00:17:39,083 --> 00:17:43,000 ‫من مراقبت هستم. ‫اگه بهتر نشی، می‌برمت بیرون. 194 00:17:43,083 --> 00:17:44,125 ‫باشه؟ 195 00:17:46,166 --> 00:17:47,250 ‫باشه 196 00:18:23,833 --> 00:18:26,458 ‫سوارز، تمام موقعیت‌ها باید بررسی بشن 197 00:18:26,541 --> 00:18:28,625 ‫واحد شما میره به تصفیه‌خونه‌ی فاضلاب 198 00:18:28,708 --> 00:18:30,875 ‫بقیه واحدها راهشون رو به جنوب ادامه میدن 199 00:18:43,041 --> 00:18:44,041 ‫« بانک اسپانیا » 200 00:18:44,375 --> 00:18:45,625 ‫« مجرای تصفیه‌خانه‌ی فاضلاب » 201 00:18:45,708 --> 00:18:46,750 ‫« مجرای آبراه جنوبی » 202 00:18:47,416 --> 00:18:48,875 ‫« سیستم کنترل سطح آب » 203 00:18:48,958 --> 00:18:50,125 ‫« سد هیدرولیک "لا دهسا" » 204 00:18:50,208 --> 00:18:52,583 ‫« مخزن آب زیرزمینی "سانتا خوستا" » 205 00:18:59,583 --> 00:19:01,166 ‫نباید چیزی می‌گفتم، شرمنده 206 00:19:02,000 --> 00:19:03,791 ‫نمی‌دونم چرا درمورد مانیل بهت گفتم 207 00:19:04,291 --> 00:19:05,583 ‫نه، دنور 208 00:19:06,750 --> 00:19:08,583 ‫چیزی که گفتی دردناک بود ولی... 209 00:19:09,208 --> 00:19:10,833 ‫به نوعی خوشحالم که گفتی 210 00:19:11,583 --> 00:19:14,791 ‫گمونم خیلی وقت بود که همچین حرف صادقانه‌ای 211 00:19:14,875 --> 00:19:16,250 ‫بهم نزده بودی 212 00:19:16,750 --> 00:19:19,125 ‫و به‌هرحال، از ماجرای مانیل ‫خبر داشتم، پس مشکلی نیست. 213 00:19:19,625 --> 00:19:20,833 ‫از قبل می‌دونستم 214 00:19:21,416 --> 00:19:22,958 ‫یعنی چی از قبل می‌دونستی؟ 215 00:19:23,458 --> 00:19:24,583 ‫خودش به من گفت 216 00:19:28,833 --> 00:19:31,833 ‫به‌علاوه، ماجرای اندونزی رو هم می‌دونستم. ‫یعنی، یه‌جورایی حدس زده بودم. 217 00:19:34,000 --> 00:19:35,833 ‫چرا گذاشتی بهت دروغ بگم؟ 218 00:19:36,416 --> 00:19:40,916 ‫گمونم پذیرفتن اینکه تو به یه راه فرار نیاز داشتی، آسون‌تر بود 219 00:19:42,125 --> 00:19:44,500 ‫تا اینکه ازت بپرسم زندگی‌مون در کنار هم... 220 00:19:45,166 --> 00:19:48,125 ‫برات خسته‌کننده‌ست، ‫مبادا تو هم بگی «آره»، دنور 221 00:19:48,208 --> 00:19:50,833 ‫چون، خب، من زندگی‌مون ‫رو در کنار هم دوست داشتم 222 00:19:51,750 --> 00:19:52,750 ‫خیلی 223 00:19:53,791 --> 00:19:54,875 ‫منم دوستش داشتم 224 00:19:55,625 --> 00:19:57,083 ‫پس چرا دروغ گفتی؟ 225 00:19:57,166 --> 00:19:58,291 ‫نمی‌دونم 226 00:19:59,458 --> 00:20:00,500 نمی‌دونم 227 00:20:01,875 --> 00:20:04,750 ‫گمونم می‌ترسیدم که حق با پدرم باشه 228 00:20:08,125 --> 00:20:11,083 ‫همیشه می‌گفت من برات اونقدر خوب نیستم 229 00:20:11,583 --> 00:20:13,666 ‫که من در حد و اندازه تو نیستم 230 00:20:14,416 --> 00:20:15,416 ‫حق با اون بود 231 00:20:16,791 --> 00:20:21,208 ‫کی دلش می‌خواد با مردی باشه ‫که صد کیلومتر از خونه دور میشه 232 00:20:21,291 --> 00:20:23,666 ‫فقط واسه اینکه بره توی یه کلوپ خوش‌ گذرونی ‫کنه و مثل دیوونه‌ها مشروب بخوره، 233 00:20:23,750 --> 00:20:26,416 ‫و بزنه به سرش و با ‫هر کسی که ببینه دعوا کنه؟ 234 00:20:28,500 --> 00:20:30,916 ‫می‌ترسیدم که اون وجه‌ام رو نشونت بدم 235 00:20:32,625 --> 00:20:33,791 ‫اون حیوون رو 236 00:20:36,416 --> 00:20:37,916 ‫می‌ترسیدم ترکم کنی 237 00:20:47,458 --> 00:20:48,875 ‫- اونا اینجان؟ ‫- آره 238 00:20:49,666 --> 00:20:50,750 ‫ارواح؟ 239 00:20:52,208 --> 00:20:53,500 ‫خنده دار نیست، دنور 240 00:20:53,583 --> 00:20:55,750 ‫- نه، نه، نه... شوخی نمی‌کردم ‫- نه 241 00:20:56,250 --> 00:20:58,041 ‫- می‌دونی چی عصبانیم می‌کنه؟ ‫- چی؟ 242 00:20:58,125 --> 00:21:00,333 ‫اون آرتوروی عوضی. ‫موی دماغـه. 243 00:21:00,416 --> 00:21:03,583 ‫خیلی آزاردهنده‌ست که ‫تونسته وارد توهماتت هم بشه 244 00:21:03,666 --> 00:21:04,892 ‫می‌دونم اونا واقعی هستن 245 00:21:04,916 --> 00:21:08,875 ‫چون این، اضطراب پس از ‫سانحه‌ست، تنش حین سرقت... 246 00:21:08,958 --> 00:21:10,958 ‫یه اختلال روانی. می‌دونم. 247 00:21:12,041 --> 00:21:16,000 ‫ولی این قضیه‌ی رویا دیدن... ‫فقط چیزای خوب رو تصور کن. 248 00:21:16,083 --> 00:21:19,208 ‫- می‌خوای چی تصور کنم؟ ‫- چیزی که لبخند به لبت بیاره 249 00:21:19,791 --> 00:21:22,151 ‫هرچیزی که باعث نشه ‫بخوای اسلحه‌تو خالی کنی، خب؟ 250 00:21:22,208 --> 00:21:24,208 ‫چون چیزی نمونده بود منو بکشی 251 00:21:26,416 --> 00:21:28,416 ‫می‌دونی می‌خوام چی رو تصور کنم؟ 252 00:21:28,500 --> 00:21:29,541 ‫چی؟ 253 00:21:30,500 --> 00:21:31,333 ‫تو رو 254 00:21:31,416 --> 00:21:33,541 ‫توی یکی از اون کلوپ‌ها، ‫درحال رقصیدن مثل روانی‌ها 255 00:21:33,625 --> 00:21:36,625 ‫مطمئن نیستم دلت همچین چیزی بخواد، باور کن 256 00:21:36,708 --> 00:21:37,708 ‫جدی؟ 257 00:21:38,333 --> 00:21:39,333 ‫و تو؟ 258 00:21:39,416 --> 00:21:40,791 ‫- چی؟ ‫- رقصیدن 259 00:21:40,875 --> 00:21:41,916 ‫- اینجا؟ ‫- آره 260 00:21:42,000 --> 00:21:44,083 ‫- نه ‫- آره، برام برقص 261 00:21:44,166 --> 00:21:45,500 ‫- نه، نمی‌تونم ‫- چرا نه؟ 262 00:21:45,583 --> 00:21:48,708 ‫منو ببین، سر تا پام با ‫این لباس قرمز کثیف شده. نه. 263 00:21:48,791 --> 00:21:49,958 ‫من می‌تونم درستش کنم 264 00:21:50,041 --> 00:21:51,375 ‫عاشقش میشی 265 00:22:02,750 --> 00:22:04,291 ‫سرهنگ، سوارز صحبت می‌کنه 266 00:22:04,375 --> 00:22:06,208 ‫داریم به تصفیه‌خونه فاضلاب نزدیک میشیم 267 00:22:08,541 --> 00:22:10,601 ‫زود باشید افراد، بریم. ‫حواس‌تون رو جمع کنید، یالا! 268 00:22:20,583 --> 00:22:22,875 ‫سرهنگ، داریم وارد طبقه زیرزمین میشیم 269 00:22:36,000 --> 00:22:37,208 ‫پلیس! 270 00:22:37,291 --> 00:22:39,000 ‫بی‌حرکت! دست‌ها بالا! 271 00:22:47,416 --> 00:22:48,875 ‫سرهنگ، اینجا همه چی مرتبـه 272 00:22:52,083 --> 00:22:53,375 ‫برید سراغ بعدی 273 00:22:54,625 --> 00:22:57,833 ‫سد هیدرولیک. تکرار می‌کنم، سد هیدرولیک 274 00:23:01,875 --> 00:23:02,875 ‫خب؟ 275 00:23:14,791 --> 00:23:15,791 ‫وای خدا 276 00:23:23,000 --> 00:23:28,000 ♪ Why So Serious by Alice Merton ♪ 277 00:24:39,500 --> 00:24:42,250 دارم میرم ورودی اصلی بمب‌های آخری رو خنثی کنم 278 00:24:42,333 --> 00:24:44,041 .دریافت شد، آرتچه من رو در جریان بذار 279 00:25:00,166 --> 00:25:02,500 واحد 2 به سد هیدرولیک نزدیک میشه 280 00:25:04,166 --> 00:25:06,416 زود باشید. راه بیفتید 281 00:25:09,375 --> 00:25:11,083 وارد سد شدیم، قربان 282 00:25:14,000 --> 00:25:15,125 حواستون به گوشه‌ها باشه 283 00:25:15,208 --> 00:25:16,916 دریافت شد - دریافت شد - 284 00:25:21,166 --> 00:25:22,166 حالا 285 00:25:22,875 --> 00:25:25,708 !پلیس! تکون نخورید !بخوابید رو زمین! بخوابید رو زمین 286 00:25:25,791 --> 00:25:27,000 دستاتون رو جایی بذارید که بتونم ببینم 287 00:25:27,083 --> 00:25:28,125 !دستا بالا 288 00:25:28,208 --> 00:25:30,250 مظنونین رو محاصره کردیم 289 00:25:30,333 --> 00:25:32,250 چی شده؟ - !پشت سرت - 290 00:25:32,333 --> 00:25:33,500 !تکون نخور! بخواب روی زمین 291 00:25:35,791 --> 00:25:36,791 اون‌ها نیستن، سرهنگ 292 00:25:36,875 --> 00:25:37,875 !لعنتی 293 00:25:44,625 --> 00:25:45,875 بریم بعدی 294 00:25:48,000 --> 00:25:50,833 [ مخزن آب سانتا خوستا] 295 00:26:11,583 --> 00:26:15,166 نوش! به سلامتی 90 تن. آره جیگر - به سلامتی 90 تن - 296 00:26:19,958 --> 00:26:20,958 ...دوستان 297 00:26:22,666 --> 00:26:23,916 اسم یه شهر بگید 298 00:26:27,125 --> 00:26:28,291 چی؟ الان؟ 299 00:26:28,875 --> 00:26:29,875 ...زود باش، رفیق 300 00:26:30,500 --> 00:26:32,625 تصور کنید اگه اوضاع خراب بشه و دستگیرمون کنن 301 00:26:33,458 --> 00:26:37,458 تو تلویزیون چی میگن؟ ،پالرمو، ریو 302 00:26:38,125 --> 00:26:39,708 ...مانیل، بوگوتا 303 00:26:39,791 --> 00:26:41,083 و ماتیاس کانیو رو دستگیر کردن 304 00:26:41,166 --> 00:26:42,500 مگه من کارآموزم؟ 305 00:26:45,125 --> 00:26:46,875 باشه، بهتر نیست خودت بگی چی مد نظر داری؟ 306 00:26:47,666 --> 00:26:48,666 پامپلونا؟ 307 00:26:52,666 --> 00:26:53,791 آره، زدی تو هدف 308 00:26:53,875 --> 00:26:56,500 شهر اسپانیا. اصلا انتظارش نمیره 309 00:26:56,583 --> 00:26:59,791 پامپلونا چه عیب و ایرادی داره؟ 310 00:26:59,875 --> 00:27:01,875 .یه اسم واقعی جور کن یه چیزی که افسانه‌ای باشه 311 00:27:01,958 --> 00:27:04,250 ...یه چیزی که جلوهٔ خوبی داشته باشه مثلِ 312 00:27:04,333 --> 00:27:05,208 ریو 313 00:27:05,291 --> 00:27:06,375 اوهوم 314 00:27:06,458 --> 00:27:10,458 .عزیزم، مثل مانیل ...مانیل خارجیـه، جذابه، فریبنده‌ست 315 00:27:10,541 --> 00:27:12,000 سیدنی - پالرمو - 316 00:27:12,083 --> 00:27:13,434 پالرمو - ...اسمشو گرفتن - 317 00:27:13,458 --> 00:27:15,250 مراکش - چربونیر - 318 00:27:15,333 --> 00:27:17,291 تو رو خدا. یعنی هیچ‌کدومتون پامپلونا نرفتید؟ 319 00:27:17,875 --> 00:27:21,916 ها؟ وحشیانه‌ترین و خفن‌ترین فستیوال دنیا اونجا برگزار میشه، فستیوال سن‌فرمین 320 00:27:22,833 --> 00:27:24,833 حتی از ژاپن میان تا با گاوها فرار کنن 321 00:27:24,916 --> 00:27:26,583 تازه همینگوی درباره‌اش رمان نوشته 322 00:27:26,666 --> 00:27:28,541 حتی تو آمریکا درسش رو دارن 323 00:27:28,625 --> 00:27:31,125 می‌دونی تو اسپانیا چی میگن؟ ها؟ به رمانش چی میگن؟ 324 00:27:31,208 --> 00:27:32,041 جشن 325 00:27:32,125 --> 00:27:33,833 !میگن جشن 326 00:27:33,916 --> 00:27:36,666 هوس جشن و مهمونی کردین؟ !پس برین سن‌فرمین 327 00:27:36,750 --> 00:27:39,541 باشه بابا. پامپلونا خوبه 328 00:27:39,625 --> 00:27:40,791 !به سلامتی پامپلونا 329 00:27:40,875 --> 00:27:42,750 .به سلامتی پامپلونا، نوش - !نوش - 330 00:27:42,833 --> 00:27:45,250 پامپلونا خوبه - درسته - 331 00:27:45,333 --> 00:27:46,833 خوبه 332 00:28:49,166 --> 00:28:52,416 نگران نباش، باشه؟ تاتیانا رفت بالا تو اتاقش 333 00:28:54,125 --> 00:28:55,250 شب بخیر 334 00:28:55,958 --> 00:28:57,041 یه کوکتل نگرونی لطفا 335 00:28:59,458 --> 00:29:01,125 می‌دونی لطافت و زیبایی چیه؟ 336 00:29:03,416 --> 00:29:04,583 نگاهش کن 337 00:29:05,166 --> 00:29:08,333 وقتی یه مردی با همچین شکل و شمایلی می‌بینی ،که شیک و پیک کرده و همه‌چی تمومه 338 00:29:08,416 --> 00:29:10,416 پیش خودت فکر می‌کنی الان میرم با زنش می‌خوابم 339 00:29:11,000 --> 00:29:12,458 بدون این‌که حتی زنش رو دیده باشی 340 00:29:12,541 --> 00:29:16,958 چون صد در صد مطمئن شدی که زنش باید فوق العاده باشه 341 00:29:18,333 --> 00:29:21,041 واسه همین تصمیم گرفتی با زن من بخوابی 342 00:29:24,250 --> 00:29:28,041 قاعدتا، تو باید آدمی باشی که زن‌ها رو از راه به‌در می‌کنه 343 00:29:28,125 --> 00:29:31,750 بعید می‌دونم بابات از طرف تو بیاد زن‌ها رو گول بزنه 344 00:29:38,916 --> 00:29:40,250 دست خودم نبود 345 00:29:42,375 --> 00:29:44,666 ...کاش می‌تونستم که 346 00:29:44,750 --> 00:29:46,708 ...همه این جریان رو خودم بهت بگم، اما 347 00:29:48,125 --> 00:29:50,583 .دست خودم نبود، بابا و معذرت می‌خوام 348 00:29:50,666 --> 00:29:52,583 ...دست خودم نبود 349 00:29:59,791 --> 00:30:00,791 چند وقتـه؟ 350 00:30:02,125 --> 00:30:03,583 ...دو هفته میشه. آم 351 00:30:05,416 --> 00:30:06,416 سه هفته 352 00:30:07,708 --> 00:30:08,791 سه هفته 353 00:30:08,875 --> 00:30:12,708 پس رابطهٔ ما چندان قوی و محکم نبود 354 00:30:12,791 --> 00:30:17,125 که در برابر هوا و هوس یه عشق موقت تاب بیاره 355 00:30:18,041 --> 00:30:19,041 موقت؟ 356 00:30:19,500 --> 00:30:20,541 جدی میگی، بابا؟ 357 00:30:21,041 --> 00:30:22,458 موقت؟ 358 00:30:24,875 --> 00:30:27,375 .شاید تاتیانا عاشقم باشه بهش فکر کردی؟ 359 00:30:27,458 --> 00:30:29,666 اینو در نظر نگرفتی، نه؟ 360 00:30:29,750 --> 00:30:31,833 چون من با تمام وجودم دوستش دارم، بابا 361 00:30:33,250 --> 00:30:34,083 از ته‌دلم 362 00:30:34,166 --> 00:30:37,291 ،و واسم مهم نیست بقیه چی فکر می‌کنن این داستان عشق حقیقیـه 363 00:30:38,875 --> 00:30:40,083 حتمی بود 364 00:30:46,375 --> 00:30:48,125 نگاهش کن 365 00:30:48,750 --> 00:30:53,166 اولین باریه که راستش احساس می‌کنم ممکنه از پس کاری بر اومده باشی 366 00:30:53,750 --> 00:30:56,791 و منم اگه عاشق زن بابام می‌شدم 367 00:30:56,875 --> 00:30:58,208 میرفتم دنبالش 368 00:30:58,291 --> 00:31:00,375 ثانیه‌ای تردید نمی‌کردم 369 00:31:01,166 --> 00:31:04,708 حد و حدود مقدس خانواده‌مون ،رو زیر پا می‌ذاشتم 370 00:31:05,625 --> 00:31:06,916 ،احترامی که بین‌مون هست 371 00:31:07,416 --> 00:31:09,000 فقط واسه این‌که عشقم رو راضی کنم 372 00:31:14,583 --> 00:31:16,125 ...از این زاویه، من 373 00:31:17,583 --> 00:31:18,708 خیلی بهت افتخار می‌کنم 374 00:31:24,416 --> 00:31:25,708 ببین کی اومده 375 00:31:27,625 --> 00:31:29,416 باید اعتراف کنم، با اون خوشبخت‌تری 376 00:31:29,500 --> 00:31:31,875 ،جوونـه، جذابه 377 00:31:31,958 --> 00:31:33,666 ،باهوشه 378 00:31:34,458 --> 00:31:36,958 ،جاه‌طلبـه، و مثل باباش شرف نداره 379 00:31:37,041 --> 00:31:38,750 و ظاهرا سالمه و مریض نیست 380 00:31:38,833 --> 00:31:42,416 البته، جنبه منفیش رو نگاه کنی ،رابطه‌تون یک‌سال طول بکشه، شاید دو سال 381 00:31:42,500 --> 00:31:46,583 و این‌که حقوقِ بیوه شدن و یه ارث بزرگ رو از دست میدی 382 00:31:57,083 --> 00:31:58,833 رابطه خوبی داشتیم 383 00:32:03,625 --> 00:32:05,125 بهترین‌ها رو واست آرزو دارم 384 00:32:24,583 --> 00:32:25,791 برو به سلامت 385 00:34:18,708 --> 00:34:21,708 این، اولین و آخرین باری بود که برلین رفت زندان 386 00:34:22,291 --> 00:34:24,000 به جرم خرابکاری دستگیر شد 387 00:34:26,041 --> 00:34:28,708 و همه این‌ها به‌خاطر شکسته شدن قلبـش بود 388 00:34:29,750 --> 00:34:31,083 گذاشت دستگیرش کنن 389 00:34:31,958 --> 00:34:34,041 از همه مهم‌تر، اثر انگشتش رو 390 00:34:34,125 --> 00:34:35,875 با اثر انگشتی که توی سرقت دیگه پیدا کردن مطابقت دادن 391 00:34:35,958 --> 00:34:37,958 واسه همین چند ماه بیشتر به حکمش اضافه شد 392 00:34:39,416 --> 00:34:41,583 اما زندان ذره‌ای واسش اهمیت نداشت 393 00:34:42,416 --> 00:34:44,708 نه وقتی قلبش خرد شده بود 394 00:34:50,250 --> 00:34:51,916 مخزن آب سانتا خوستا 395 00:34:52,000 --> 00:34:55,333 تکرار می‌کنم، مقصد بعدی مخزن آب سانتا خوستاست 396 00:34:55,416 --> 00:34:58,375 .از واحد برنز به تامایو داریم به سمت خروجی میریم 397 00:35:13,458 --> 00:35:14,791 سرهنگ، سوارز هستم 398 00:35:14,875 --> 00:35:17,083 داریم به سمت مخزن آب میریم 399 00:35:29,958 --> 00:35:33,208 .بزن بریم. زود باشید !باید اینجا باشن! گرفتیمشون 400 00:35:45,333 --> 00:35:46,833 !پلیس 401 00:35:47,416 --> 00:35:48,666 !دارن میان 402 00:35:54,000 --> 00:35:55,541 !زود باشید! مسلح بشید 403 00:35:57,500 --> 00:35:58,500 !دارن میان 404 00:36:00,250 --> 00:36:01,541 !عجله کنید 405 00:36:25,958 --> 00:36:27,791 زود باشید، بجنبید 406 00:36:27,875 --> 00:36:30,375 زود باشید. محض رضای خدا اسلحه بردارید 407 00:36:34,500 --> 00:36:38,000 .پروفسور، پناه بگیر اسلحه بردار. اسلحه بردار 408 00:36:38,083 --> 00:36:39,083 !بگیر 409 00:36:40,666 --> 00:36:42,791 !پروفسور! چِت شده؟ بلند شو 410 00:36:42,875 --> 00:36:44,458 !دارن میان! اسلحه رو بگیر 411 00:36:44,541 --> 00:36:47,458 !بگیر، پروفسور - نه. نه، نه. اسلحه رو بنداز - 412 00:36:47,541 --> 00:36:48,916 !سلاح‌هاتون رو بندازید 413 00:36:49,000 --> 00:36:50,833 .چهار تا ماشین بیشتر نیست می‌تونیم مقابله کنیم 414 00:36:50,916 --> 00:36:53,375 نه. الان چهار تا ماشینـه 415 00:36:54,791 --> 00:36:57,875 ،بعدش میشه ده تا، بعد پنجاه تا بعد ارتش رو میارن. متوجه نیستی؟ 416 00:36:57,958 --> 00:37:00,958 .فهمیدن اینجاییم کاری از دستمون برنمیاد، بنجامین 417 00:37:01,041 --> 00:37:03,458 می‌دونن اینجاییم. نمی‌تونیم کاری کنیم 418 00:37:04,125 --> 00:37:06,625 بنجامین، کاری نمی‌تونیم کنیم! می‌شنوی؟ سلاح‌هاتون رو بندازید 419 00:37:09,041 --> 00:37:11,101 !نشنیدید؟ سلاح‌هاتون رو بندازید 420 00:37:11,125 --> 00:37:12,500 !بیاید! بریم از خودمون دفاع کنیم 421 00:37:13,375 --> 00:37:16,208 نه! خواهش می‌کنم، مارسی، این‌کار رو نکن - از سر راه برو کنار - 422 00:37:16,291 --> 00:37:17,416 گفتم از سر راه برو کنار 423 00:37:17,500 --> 00:37:20,208 وقتی لیسبون رو دستگیر کردن من تسلیم نشدم 424 00:37:20,291 --> 00:37:23,458 وقتی کلِ ارتش اسپانیا اومدن تو بانک ،من تسلیم نشدم 425 00:37:23,541 --> 00:37:25,833 یا وقتی اون حرومزاده گاندیا !نایروبی رو کشت تسلیم نشدم 426 00:37:25,916 --> 00:37:27,541 باید الان تسلیم بشی - نه - 427 00:37:27,625 --> 00:37:28,665 !این یه دستوره 428 00:37:28,708 --> 00:37:30,541 !سرجیو، اون‌ها توکیو رو کشتن 429 00:37:33,416 --> 00:37:34,541 مارسی، گوش کن 430 00:37:34,625 --> 00:37:36,583 گوش کن. گوش کن 431 00:37:38,125 --> 00:37:40,958 اجازه نمی‌دم کشت و کشتار بشه - نه - 432 00:37:41,041 --> 00:37:43,641 اجازه نمی‌دم آدم‌ها بی‌گناه به‌خاطر چیزی که همین الان از دست رفته، جونشون رو از دست بدن 433 00:37:43,708 --> 00:37:44,708 !نه 434 00:37:46,083 --> 00:37:47,250 از دست رفته 435 00:37:48,875 --> 00:37:50,125 از دست رفته 436 00:39:44,166 --> 00:39:45,791 تازه از زندان آزاد شدم 437 00:39:48,333 --> 00:39:51,125 ،منو سوار کردی و آوردی اینجا 438 00:39:51,708 --> 00:39:55,833 و ۱۵۷ کیلومتر مونده بود به مقصد لام تا کام حرف نزدی 439 00:39:58,208 --> 00:40:00,291 واقعا چیزی نمی‌خوای بدونی؟ 440 00:40:01,541 --> 00:40:04,125 شاید تو حموم زندان بهم تجاوز کرده باشن 441 00:40:05,125 --> 00:40:09,083 یا شاید اسم مامانتو روی عضله‌هام تتو کردم 442 00:40:09,166 --> 00:40:10,541 گذاشتی دستگیرت کنن 443 00:40:11,125 --> 00:40:13,333 ،نصف اروپا 27 بار دزدی کردی 444 00:40:13,916 --> 00:40:16,541 اما اون روز تصمیم گرفتی بارِ مرکز شهر مادرید رو داغون کنی 445 00:40:16,625 --> 00:40:18,541 و گذاشتی دستگیرت کنن؟ 446 00:40:18,625 --> 00:40:21,708 .کوکتل نگرونی‌شون افتضاح بود نتونستم کار زشتشون رو تحمل کنم 447 00:40:24,500 --> 00:40:26,583 من پسرم رو از دست دادم و قلبم شکست 448 00:40:28,708 --> 00:40:31,541 این‌که زنم بهم خیانت کنه رو درک می‌کنم 449 00:40:34,458 --> 00:40:36,708 یا حتی شریکم یا حتی پسرم 450 00:40:37,708 --> 00:40:38,958 ،اما از دستش دادم 451 00:40:40,250 --> 00:40:42,958 اونم درست وقتی تصمیم گرفتم 452 00:40:44,125 --> 00:40:46,500 تا وجودش رو برای اولین بار قبول کنم 453 00:40:49,208 --> 00:40:52,750 مثل این می‌مونه از شکست خودت یه مشت بخوری 454 00:40:52,833 --> 00:40:55,916 مطمئنا یه مشکلی تو زندگیت هست 455 00:40:56,416 --> 00:40:58,291 و مشکلت همینـه 456 00:40:58,375 --> 00:40:59,833 ...شکستت 457 00:41:04,083 --> 00:41:05,750 مردیـه که تعریف می‌کنی 458 00:41:06,958 --> 00:41:09,541 عده‌ای مثل ترسوها قایم می‌کنن 459 00:41:10,375 --> 00:41:11,666 عده‌ای باهاش روبرو میشن 460 00:41:12,333 --> 00:41:14,125 ،عده‌ای علیه‌اش شورش می‌کنن 461 00:41:15,750 --> 00:41:17,291 اما بدون شان و وقار 462 00:41:18,041 --> 00:41:19,041 و عده‌ای دیگه 463 00:41:20,583 --> 00:41:22,791 کاری نمی‌تونن کنن جز این‌که همه‌چی رو نابود کنن 464 00:41:23,500 --> 00:41:25,583 تا یه زندگی دیگه رو شروع کنن 465 00:41:30,083 --> 00:41:31,083 ...به جونـت قسم 466 00:41:33,666 --> 00:41:34,833 ،من خیلی وقت ندارم 467 00:41:34,916 --> 00:41:39,000 ،ولی از هر ثانیهٔ زندگیم استفاده می‌کنم هر ثانیه‌اش تا وقتی چشم‌هام رو ببندم 468 00:41:42,791 --> 00:41:45,708 ...واسه همین می‌خوام کمکت کنم 469 00:41:47,000 --> 00:41:49,708 تا سرقت جانانه‌ای رو انجام بدی 470 00:41:54,541 --> 00:42:00,041 قبل مرگم، من و تو قراره از ضرابخانه سلطنتی دزدی کنیم 471 00:42:12,416 --> 00:42:15,958 !خدایا! خدایا 472 00:42:16,625 --> 00:42:18,625 !خدایا 473 00:42:19,333 --> 00:42:23,083 !خدایا 474 00:42:23,166 --> 00:42:25,666 !داداش کوچولو 475 00:42:26,375 --> 00:42:28,750 !خدایا 476 00:42:47,625 --> 00:42:49,125 چقدر حکم می‌گیریم؟ 477 00:42:49,208 --> 00:42:52,000 هزار سال 478 00:43:06,833 --> 00:43:09,458 چند دقیقه‌ست تو ماشینیم؟ - یه ربع، بیست دقیقه - 479 00:43:11,375 --> 00:43:14,041 باید تا الان می‌بردنمون بازداشتگاه 480 00:43:15,083 --> 00:43:16,125 دقیقا 481 00:43:17,625 --> 00:43:19,083 حتما منتظر پزشک قانونی‌ان 482 00:43:21,500 --> 00:43:23,208 صدای آژیرها رو می‌شنوم 483 00:43:25,125 --> 00:43:27,750 ،صدای بی‌سیم‌ها رو می‌شنوم اما صدای ماشین دیگه‌ای رو نمی‌شنوم 484 00:43:30,250 --> 00:43:32,125 چرا صدای هیچ ماشین دیگه‌ای رو نمی‌شنویم؟ 485 00:43:38,500 --> 00:43:41,083 چرا پلیس اون‌طرف منتظر نباشه؟ 486 00:43:41,166 --> 00:43:43,750 سوال محشری پرسیدی، سرجیو - سوال خوبی بود - 487 00:43:43,833 --> 00:43:45,750 و جوابش رو هم داریم 488 00:43:46,666 --> 00:43:50,958 معلومه طلاها رو از تنها راهی ...که می‌تونیم خارج می‌کنیم، ولی 489 00:43:52,458 --> 00:43:54,625 نه از مسیری که پلیس انتظارش رو داره 490 00:43:55,416 --> 00:43:57,083 مخزن فاضلابـه 491 00:43:57,166 --> 00:43:59,791 !سوارز، تعلل نکن !برو! همون‌جان 492 00:43:59,875 --> 00:44:01,333 !پلیس - !گرفتیمشون - 493 00:44:05,500 --> 00:44:07,083 سرهنگ، اینجا خالیـه 494 00:44:07,166 --> 00:44:08,625 لعنتی! منطقی نیست 495 00:44:08,708 --> 00:44:11,208 منطقی‌ترین تصمیم اینه‌که 496 00:44:11,291 --> 00:44:14,083 از شیبِ ملایم رودخونه بهره ببریم ،و طلاها رو از این مسیر خارج کنیم، ولی 497 00:44:14,166 --> 00:44:16,208 مثل آب خوردن میشه 498 00:44:16,791 --> 00:44:20,333 !آخرین مسیر منتهی مجراهاست. نمی‌فهمم 499 00:44:20,416 --> 00:44:21,666 چطور ممکنه؟ 500 00:44:21,750 --> 00:44:25,583 بعدش، از پمپ پنج هزار کیلو واتی‌مون استفاده می‌کنیم 501 00:44:25,666 --> 00:44:28,291 تا طلاها تقریبا 18 کیلومتر 502 00:44:28,375 --> 00:44:30,541 بالای رودخونه بیاریم 503 00:44:30,625 --> 00:44:33,208 ،مثل ماهی سالمون از رودخونه طلا می‌گیریم 504 00:44:33,291 --> 00:44:36,583 طلاها تا مخزن آب میان 505 00:44:36,666 --> 00:44:39,000 و این، دوست عزیزم، هیچ‌کس انتظارش رو نداره 506 00:44:39,083 --> 00:44:42,791 بیست و پنج کیلومتر لوله رو با فلزیاب گشتیم و هیچی پیدا نکردیم 507 00:44:42,875 --> 00:44:44,875 ،نه پلیس، نه سازمان اطلاعات 508 00:44:44,958 --> 00:44:47,541 نه انجمن تحقیقات ملی اسپانیا 509 00:44:47,625 --> 00:44:48,541 .هیچ‌کس 510 00:44:48,625 --> 00:44:51,125 نوزده تن طلا آب که نمیشه بره تو زمین 511 00:44:51,208 --> 00:44:53,541 !از این مسیر طلاها رو خارج نکردن، لعنتی از این مسیر خارج نکردن 512 00:44:53,625 --> 00:44:55,125 پس طلاها کدوم گوریـه؟ 513 00:44:55,208 --> 00:44:57,125 !امکان نداره از مسیر دیگه استفاده کردن 514 00:44:57,208 --> 00:44:59,833 !یکی بهم بگه طلاها کدوم گوریـه 515 00:45:02,000 --> 00:45:03,000 [ بانک اسپانیا ] 516 00:45:03,583 --> 00:45:05,083 [ مخزن آب لوس‌میگلس ] 517 00:45:07,458 --> 00:45:09,583 حتما شوخیت گرفته 518 00:45:15,916 --> 00:45:18,791 ...ویکتوریا. ویکتوریا 519 00:45:18,875 --> 00:45:20,250 عزیزم 520 00:45:20,333 --> 00:45:21,625 !لعنتی 521 00:45:45,833 --> 00:45:47,666 ویکتوریا 522 00:45:54,083 --> 00:45:55,583 یه نفر طلاها رو دزدیده 523 00:46:18,583 --> 00:46:20,958 !جونمی‌جون! موفق شدیم 524 00:46:22,000 --> 00:46:35,000 « نما مووی - مرجع دانلود فیلم و سریال » [ NamaMovie.info ]