1 00:01:42,477 --> 00:01:46,810 « خاندان اژدها » 2 00:02:49,121 --> 00:02:50,622 !می‌کشم‌شون 3 00:02:51,248 --> 00:02:52,666 !همه‌شون رو می‌کشم 4 00:02:53,166 --> 00:02:55,293 !اون خائن‌ها و اشرار رو می‌کشم 5 00:02:55,293 --> 00:02:57,003 جرئت می‌کنن به من حمله کنن؟ - اعلیحضرت - 6 00:02:57,003 --> 00:02:59,589 !ناسلامتی من پادشاه‌ام - اعلیحضرت! بله، بله - 7 00:02:59,589 --> 00:03:02,050 !ناسلامتی من پادشاه‌ام - بله، اعلیحضرت. خواهش می‌کنم، اعلیحضرت - 8 00:03:03,426 --> 00:03:05,137 !اون خائن‌ها و اشرار رو می‌کشم 9 00:03:06,888 --> 00:03:08,098 !خشمم رو نشون‌شون میدم 10 00:03:08,682 --> 00:03:11,518 !جنگ شروع شده! اعلان جنگ می‌کنم 11 00:03:12,936 --> 00:03:14,896 !اعلان جنگ می‌کنم 12 00:03:14,920 --> 00:03:22,920 « نما مووی تقدیم میکند » [ NamaMovie.info ] 13 00:03:22,944 --> 00:03:29,944 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫نما مووی را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @NamaMovie_info 14 00:04:11,328 --> 00:04:13,538 دروازه‌ها بسته شده‌ن 15 00:04:14,831 --> 00:04:16,833 جستجو ادامه پیدا می‌کنه 16 00:04:17,876 --> 00:04:19,878 اون شرور رو پیدا می‌کنیم 17 00:04:21,296 --> 00:04:24,132 نباید این اتفاق ما رو متزلزل کنه 18 00:04:27,844 --> 00:04:29,596 …این جنایت 19 00:04:33,308 --> 00:04:36,144 …اون بچه - اون بچه مُرده - 20 00:04:39,272 --> 00:04:41,108 درد و عزابش تموم شده 21 00:04:44,569 --> 00:04:47,364 اما چه بلایی سر دخترم آورده‌ن 22 00:04:47,948 --> 00:04:49,157 آره 23 00:05:03,380 --> 00:05:06,216 و تقاص اینکارشون رو پس میدن 24 00:05:17,102 --> 00:05:17,936 کی؟ 25 00:05:17,936 --> 00:05:21,148 هر کسی که اینکارو انجام داده یا توی این ماجرا نقشی داشته 26 00:05:21,148 --> 00:05:25,610 و اگر نشه کسی که توی این ماجرا نقش داشته رو مجازات کرد، چی؟ 27 00:05:27,237 --> 00:05:30,532 خدایان مجازات‌مون می‌کنن. منو مجازات می‌کنن 28 00:05:32,033 --> 00:05:33,660 به‌خاطر کدوم گناه؟ 29 00:05:37,789 --> 00:05:39,082 دخترم، گوش کن ببین چی میگم 30 00:05:39,082 --> 00:05:46,089 البته که باید عزاداری کنیم، اما شاید این اتفاق یه خیرتی داشته باشه 31 00:05:48,758 --> 00:05:52,137 ،وقتی که اون قاتل پادشاه رو تهدید کرد اعضای شورا کجا بودن؟ 32 00:05:52,137 --> 00:05:53,430 شما رو هم تهدید کردن، اعلیحضرت؟ 33 00:05:53,430 --> 00:05:54,723 !ممکن بود اینکارو انجام بدن 34 00:05:58,810 --> 00:06:01,438 !پسرم، میراث منـه 35 00:06:02,606 --> 00:06:05,358 !پسرم، وارث تخت آهنینـه 36 00:06:07,319 --> 00:06:10,655 تو کجا بودی، لُرد فرمانده گارد پادشاهی؟ 37 00:06:10,655 --> 00:06:13,617 اعلیحضرت، بعد از اینکه شیفت‌ها رو تقسیم کردم خواب بودم 38 00:06:14,201 --> 00:06:15,202 خواب بودی؟ 39 00:06:16,036 --> 00:06:17,245 !خواب بودی؟ 40 00:06:18,163 --> 00:06:21,082 !بجای محافظت از خانواده من؟ 41 00:06:21,708 --> 00:06:24,753 الان وقتش نیست اتهام‌های کورکورانه بزنیم، اعلیحضرت 42 00:06:24,753 --> 00:06:26,421 خیلی زود متوجه میشیم چه کسی اینکارو انجام داده 43 00:06:26,421 --> 00:06:28,965 چه کسی اینکارو انجام داده؟ چه کسی… چی میگی؟ 44 00:06:28,965 --> 00:06:31,426 مگه درباره مجرم شک و شبه‌ای وجود داره؟ 45 00:06:31,426 --> 00:06:34,888 چه کسی بجز ملکه جنده …و مادر اون حرومزاده‌ها و رئیسِ دیوث 46 00:06:34,888 --> 00:06:37,557 و از خود راضیِ دراگون‌استون می‌تونسته همچین کاری رو انجام بده؟ 47 00:06:37,557 --> 00:06:41,019 توی قلعه‌ش، اون طرفِ خلیج نشسته و داره بهم می‌خنده 48 00:06:41,019 --> 00:06:43,855 !دارم بهم می‌خنده 49 00:06:52,114 --> 00:06:53,824 تو گفتی نکشیمش 50 00:06:53,824 --> 00:06:56,660 اجازه هست، اعلیحضرت؟ سرورانم؟ 51 00:06:56,660 --> 00:06:58,745 یکی از نگهبان‌ها یه نفر رو بازداشت کرده 52 00:06:59,329 --> 00:07:01,957 مردی که دستگیر شده رو می‌شناسیم 53 00:07:02,833 --> 00:07:03,959 یکی از نگهبان‌های شهره 54 00:07:04,960 --> 00:07:06,461 به وحشیگری معروفه 55 00:07:06,461 --> 00:07:08,964 در حالی که سر بچه رو …توی گونی گذاشته بود و داشت 56 00:07:08,964 --> 00:07:11,299 ،از دروازه خدایان فرار می‌کرد دستگیرش کردیم 57 00:07:14,010 --> 00:07:15,387 خودم می‌کشمش 58 00:07:15,387 --> 00:07:19,015 بهتره ببنیم می‌تونیم چه اطلاعتی از زیر زبونش بیرون بکشیم 59 00:07:20,559 --> 00:07:23,353 به مهارت‌های شما برای انجام اینکار اعتماد دارم، لرد لاریس 60 00:07:23,353 --> 00:07:25,689 ،همیشه میگین باید بررسی بشه همیشه میگین باید طبق اصول عمل کرد 61 00:07:25,689 --> 00:07:27,065 !ما که می‌دونیم دشمن‌مون کیه 62 00:07:27,065 --> 00:07:30,318 یه پادشاه ممکنه بیشتر از یه دشمن داشته باشه، اعلیحضرت 63 00:07:30,735 --> 00:07:34,322 بهتره مطمئن بشیم …کار خدمت‌کارهای خواهرتون بوده 64 00:07:34,322 --> 00:07:37,701 یا اینکه بین‌مون جاسوس داریم 65 00:07:37,701 --> 00:07:39,786 به گمونم حق با توئـه، آیرِن‌راد 66 00:07:40,787 --> 00:07:42,539 ممکنه کار هر کسی باشه 67 00:07:43,582 --> 00:07:46,793 ممکنه کارِ افرادی باشه که الان اینجان 68 00:07:56,761 --> 00:07:58,597 لرد جاسپر درست میگه 69 00:07:59,389 --> 00:08:01,683 …از یه نظر، باید بفهمیم چه اتفاقی افتاده 70 00:08:01,683 --> 00:08:04,686 و اینکه هنوز خطری در رِد کیپ تهدیدمون می‌کنه یا نه 71 00:08:04,686 --> 00:08:07,063 …و البته از نظر دیگه 72 00:08:09,483 --> 00:08:11,109 مهم نیست 73 00:08:14,196 --> 00:08:16,198 قصد دارین رینیرا رو مقصر جلوه بدین 74 00:08:16,990 --> 00:08:18,950 و به مردم بگین که اون اینکارو انجام داده 75 00:08:18,950 --> 00:08:22,662 ،اجازه نمیدم به مردم چیزی بگین …توی قلعه‌مون 76 00:08:22,662 --> 00:08:26,041 ،و بیخ گوش‌مون بهمون حمله کردن اجازه نمیدن کسی فکر کنه ضعیف‌ام 77 00:08:26,041 --> 00:08:28,668 قبلاً ضعیف بودنت رو دیدن، اگان 78 00:08:30,045 --> 00:08:31,671 …لعنت به 79 00:08:37,928 --> 00:08:40,722 ،تاج‌گذاریِ عجولانه فرار کردن یه اژدها از گودال 80 00:08:40,722 --> 00:08:42,098 مردم این چیزا رو یه نشونه می‌دونن 81 00:08:43,016 --> 00:08:44,518 توی خیابون‌ها پچ‌پچ می‌کنن 82 00:08:44,518 --> 00:08:47,395 میگن… شاید بهتره رینیرا ملکه بشه 83 00:08:47,395 --> 00:08:51,983 و با اینکار، اون رو به عنوان یه هیولا و قاتل بچه‌ها جلوه میدین 84 00:08:52,651 --> 00:08:55,237 فراتر از این‌ها 85 00:08:55,237 --> 00:08:58,448 ،مراسم سوگواری رو برگزار می‌کنیم اجازه میدیم مردم اون بچه رو ببینن 86 00:08:58,448 --> 00:09:02,702 اجازه میدیم مردم کارهای مدعیِ تاج‌وتخت رو ببینن 87 00:09:05,080 --> 00:09:06,164 پدر 88 00:09:09,167 --> 00:09:11,169 …پادشاه من - نه - 89 00:09:11,837 --> 00:09:15,423 اجازه نمیدم جنازه پسرم …مثل جنازه یه سگ توی خیابون 90 00:09:15,423 --> 00:09:17,300 اینور اونور بُرده بشه و بهش بی‌احترامی بشه 91 00:09:17,300 --> 00:09:19,386 !به جنازه‌ش بی‌احترامی نمیشه !اتفاقاً با احترام تشییع میشه 92 00:09:20,095 --> 00:09:24,224 تا گودال اژدها بدرقه و مثل جنازه یه شاهزاده تارگریان سوزونده میشه 93 00:09:25,267 --> 00:09:26,435 اعلیحضرت 94 00:09:26,435 --> 00:09:28,311 نه 95 00:09:34,526 --> 00:09:37,154 اصلاً و ابداً فکر نکنین که من عزادار نیستم 96 00:09:37,821 --> 00:09:40,282 جهریس، نوه من بود. دوستش داشتم 97 00:09:40,282 --> 00:09:43,201 اجازه نمیدم مرگش بیهوده بوده باشه 98 00:09:44,161 --> 00:09:45,745 و افرادی که به رینیرا …سوگند وفاداری خوردن 99 00:09:45,745 --> 00:09:48,498 ،وقتی که بفهمن همچین کاری کرده همچنان ازش حمایت می‌کنن؟ 100 00:09:48,498 --> 00:09:50,584 یا ترجیح میدن ترکش کنن؟ 101 00:09:52,878 --> 00:09:56,882 کاری که مرگِ جهریس واسه‌مون می‌کنه، حتی از دست هزارتا شوالیه توی میدان نبرد هم برنمیاد 102 00:10:03,263 --> 00:10:05,223 جنگی که منتظرش هستین اتفاق میافته، اعلیحضرت 103 00:10:05,223 --> 00:10:09,936 ،اما اگر یکم صبر کنین ممکنه بتونین قدرت‌تون رو دو برابر کنین 104 00:10:12,606 --> 00:10:13,815 مادر 105 00:10:19,070 --> 00:10:22,240 دستِ پادشاه …راه سختی رو انتخاب کرده، عزیزم 106 00:10:22,240 --> 00:10:24,534 اما شاید راه درستی باشه 107 00:10:25,285 --> 00:10:29,331 به خواهران خَموش بگین شاهزاده رو برای سفر آخرش آماده کنن 108 00:10:29,331 --> 00:10:32,542 …و پشت سر شاهزاده، مادرش، ملکه 109 00:10:32,542 --> 00:10:34,669 و ملکه بیوه حضور پیدا می‌کنن 110 00:10:34,669 --> 00:10:36,296 نه، دوست ندارم جلوی مردم نقش بازی کنم 111 00:10:36,296 --> 00:10:39,925 مردم باید عمقِ غم و اندوه سلطنت رو درک کنن 112 00:10:39,925 --> 00:10:43,678 غم و اندوهی که باید مهربون‌ترین افراد سلطنت نشون دهنده‌ش باشن 113 00:10:46,848 --> 00:10:52,062 فکر می‌کنم موافقین که بهتره پادشاه اینکارو انجام ندن 114 00:11:07,160 --> 00:11:09,788 قراره مراسم تشییع جنازه جهریس برگزار بشه 115 00:11:15,252 --> 00:11:18,255 ازمون خواسته شده که پشت سر جنازه‌ش حرکت کنیم 116 00:11:23,718 --> 00:11:25,137 دلم نمی‌خواد اینکارو انجام بدم 117 00:11:26,763 --> 00:11:28,390 منم دلم نمی‌خواد 118 00:11:30,559 --> 00:11:32,561 …اما وقتی همچین اتفاقی میافته 119 00:11:33,895 --> 00:11:36,523 ضربه به پادشاه، یعنی ضربه به مملکت 120 00:11:37,607 --> 00:11:39,651 ،وقتی که مردم در غم‌مون شریک بشن بهمون نزدیک‌تر میشن 121 00:11:39,651 --> 00:11:41,403 نمی‌خوام بهمون نزدیک‌تر بشن 122 00:11:42,487 --> 00:11:44,197 نمی‌شناسم‌شون 123 00:11:45,365 --> 00:11:47,284 بعضی وقتا، باید وانمود کنیم 124 00:11:49,619 --> 00:11:50,579 واسه چی؟ 125 00:11:51,746 --> 00:11:54,207 ما نماینده‌های تاج‌و‌تخت هستیم. وظیفه داریم 126 00:11:57,169 --> 00:11:59,963 هلنا، وقتی که دیشب اومدی …توی اتاقم یه چیزی دیدی که 127 00:11:59,963 --> 00:12:02,215 این مال پسرمه 128 00:13:20,961 --> 00:13:23,839 دیمون تارگریان بهم گفت اینکارو انجام بدم 129 00:13:24,506 --> 00:13:25,975 …به ما پول داد. نصفش رو همون موقع 130 00:13:25,999 --> 00:13:27,467 نصف دیگه‌ش رو قرار بود بعد از انجام کار به ما بده 131 00:13:27,467 --> 00:13:29,970 منظورت از «ما» کیه؟ - یه موش‌گیر - 132 00:13:30,929 --> 00:13:35,100 ،یکی از خدمت‌کارها استخدامش کرده بود اسم واقعیش رو نمی‌دونم 133 00:13:43,817 --> 00:13:50,323 !ببینین رینیرا تارگریان چیکار کرده 134 00:13:52,868 --> 00:13:56,872 !مدعیِ تاج‌وتخت 135 00:14:00,125 --> 00:14:02,002 !قاتلِ پادشاه 136 00:14:02,002 --> 00:14:04,087 بهتون تسلیت میگم، ملکه من 137 00:14:04,087 --> 00:14:05,755 دستِ خدایان همراه‌تون باشه، ملکه من 138 00:14:05,755 --> 00:14:07,632 ما ازتون حمایت می‌کنیم، ملکه هلنا 139 00:14:07,632 --> 00:14:11,720 !آسیب‌رسان به بیگناهان 140 00:14:19,186 --> 00:14:24,399 !ببینین رینیرای ظالم چیکار کرده 141 00:14:27,277 --> 00:14:29,279 می‌خوای بهم صدمه بزنی؟ 142 00:14:30,363 --> 00:14:31,490 نه 143 00:14:33,241 --> 00:14:35,076 ولی نمی‌تونم تضمین بدم اعلیحضرت اینکارو انجام ندن 144 00:15:00,393 --> 00:15:06,358 !ببینین رینیرا تارگریان چیکار کرده 145 00:15:06,358 --> 00:15:08,193 !ملکه 146 00:15:08,193 --> 00:15:12,280 !مدعیِ تاج‌وتخت 147 00:15:15,075 --> 00:15:17,160 !قاتلِ پادشاه 148 00:15:36,930 --> 00:15:39,141 !ملکه هلنا 149 00:15:44,312 --> 00:15:45,480 چی شده؟ 150 00:15:48,233 --> 00:15:49,985 چی شده؟ !خب، تکونش بدین 151 00:15:55,365 --> 00:15:57,701 !ملکه هلنا - هلنا - 152 00:16:04,374 --> 00:16:06,209 !ملکه هلنا 153 00:16:09,754 --> 00:16:10,839 هلنا 154 00:16:11,423 --> 00:16:13,925 !بلندش کنین! بلندش کنین 155 00:16:20,515 --> 00:16:24,895 !نفرین… نفرین به رینیرای هیولا 156 00:16:31,818 --> 00:16:35,781 هنوز نحوه نفوذ به رِد کیپ مشخص نشده 157 00:16:35,781 --> 00:16:38,116 سرِ اون پسر بچه از تنش جدا شده 158 00:16:39,075 --> 00:16:41,703 هزاران نفر شاهد مراسم تشییع جنازه بودن 159 00:16:42,329 --> 00:16:45,624 و منو به دست دشتن توی این ماجرا متهم می‌کنن؟ 160 00:16:45,624 --> 00:16:47,250 اینجوری به‌نظر می‌رسه 161 00:16:47,250 --> 00:16:50,045 …پیغام‌هایی به همین منظور 162 00:16:50,045 --> 00:16:51,338 به سراسر مملکت ارسال شده 163 00:16:52,547 --> 00:16:56,510 ما هم باید پیغام بفرستیم و این ادعای زشت رو رد کنیم 164 00:16:56,510 --> 00:16:58,220 …فوراً اینکارو انجام میدم 165 00:16:58,220 --> 00:17:00,555 اما مطمئن نیستم که پیغام‌هامون با حُسن نیّت پذیرفته بشه 166 00:17:00,555 --> 00:17:03,975 و باید امنیت اینجا و دریفتمارک رو بیشتر کنیم 167 00:17:05,143 --> 00:17:07,354 …ممکنه به هر نحوی که شده بخوان انتقام 168 00:17:07,354 --> 00:17:09,314 ترتیب اینکارو داده‌م، علیاحضرت 169 00:17:10,482 --> 00:17:12,442 اجازه بدین با ورماکس پرواز کنم 170 00:17:12,442 --> 00:17:14,402 رینیس باید توی گالِت باشه …اما من می‌تونم تحرکاتِ 171 00:17:14,402 --> 00:17:16,446 باراندازه پادشاه رو تحت نظر بگیرم - نه - 172 00:17:17,948 --> 00:17:21,409 باید بگم که آسیبی که این ماجرا بهمون زده، بی‌اندازه‌ست 173 00:17:21,409 --> 00:17:25,122 اونم در شرایطی که برای رسیدن به هدف‌مون به وفاداریِ خاندان‌ها نیاز داریم 174 00:17:25,914 --> 00:17:27,916 ولی این ماجرا دروغـه 175 00:17:28,875 --> 00:17:31,586 …اینکه به‌خاطر از دست دادن پسرم 176 00:17:31,586 --> 00:17:36,133 دست به یه همچین کاری می‌زنم و از بین اون همه آدم، یه همچین بلایی سر هلنا میارم؟ 177 00:17:37,217 --> 00:17:38,927 یه آدم بیگناه 178 00:17:45,016 --> 00:17:49,479 مرگِ شاهزاده لوسریس یه شوک و توهین بود 179 00:17:50,480 --> 00:17:54,860 ،مادری که به این شکل آزرده خاطر شده طبیعتاً ممکنه به دنبال تلافی باشه 180 00:17:54,860 --> 00:17:56,778 …سِر آلفرد، دارین میگین 181 00:17:56,778 --> 00:17:59,906 که غم و اندوهم باعث شد دستور بدم سرِ یه بچه از تنش جدا بشه؟ 182 00:17:59,906 --> 00:18:03,994 فقط فکر کردم شاید… دست به اقدام عجولانه‌ای زده باشین 183 00:18:03,994 --> 00:18:05,495 مراقب حرف زدنت باش 184 00:18:24,556 --> 00:18:27,934 آدم‌کش‌ها رو فرستادی تا یه بچه رو توی خواب بکشن؟ 185 00:18:27,934 --> 00:18:29,644 آدم‌کش‌ها رو فرستادم انتقام قتلِ پسرِ ملکه رو بگیرن 186 00:18:29,644 --> 00:18:31,480 به اون آدم‌کش‌ها گفتی دقیقاً چطور «انتقام» بگیرن؟ 187 00:18:31,480 --> 00:18:33,774 …به اون آدم‌کش‌ها چی گفتی، دیمون 188 00:18:33,774 --> 00:18:35,859 که الان یه بچه مُرده و من متهم به کشتنش هستم؟ 189 00:18:35,859 --> 00:18:38,195 میساریا اسم چند نفر رو بهم گفت و یه روشِ زیرکانه واسه انجام اینکار بهم پیشنهاد داد 190 00:18:38,195 --> 00:18:43,200 :کاملاً واضح گفته بودم ایموند، برادرِ اگانِ غاصب 191 00:18:43,200 --> 00:18:45,911 نمی‌تونی منو به‌خاطر این خطا مقصر بدونی - نمی‌تونم مقصر بدونم؟ - 192 00:18:51,500 --> 00:18:55,587 ،گفته بودی اگر اگان رو پیدا نکردن چیکار کنن؟ 193 00:18:55,587 --> 00:18:57,047 …اصلاً و ابداً قرار نبود بلایی 194 00:18:57,047 --> 00:18:59,216 سر یه پسر بچه بیاد - …بهشون گفتی قصدت اینه که - 195 00:18:59,216 --> 00:19:02,844 خونِ یه های‌تاور ریخته بشه و اگر نتونستن ایموند رو بکشن، هر کسی که شد 196 00:19:02,844 --> 00:19:05,138 نه - اعتبارم رو خدشه‌دار کردی - 197 00:19:05,138 --> 00:19:07,182 …ادعام نسبت به تاج‌وتخت رو تضعیف کردی 198 00:19:07,182 --> 00:19:11,311 تواناییم واسه آماده‌سازی ارتش و موقعیتم توی شورای خودم رو زیر سوال بردی 199 00:19:11,311 --> 00:19:13,647 گفتم نه 200 00:19:13,647 --> 00:19:15,649 حرفات رو باور نمی‌کنم 201 00:19:26,952 --> 00:19:29,579 بالاخره کار به اینجا کشید 202 00:19:34,251 --> 00:19:36,253 نمی‌تونم بهت اعتماد کنم، دیمون 203 00:19:38,213 --> 00:19:40,662 ،هیچ‌وقت به‌طور کامل بهت اعتماد نداشتم …با اینکه واقعاً 204 00:19:40,686 --> 00:19:43,135 دلم می‌خواست بتونم و همه تلاشم رو هم کردم 205 00:19:45,095 --> 00:19:48,098 اما الان متوجه شده‌م که تو فقط به فکر خودتی 206 00:19:48,098 --> 00:19:51,184 ،وقتی که کوچیک بودم فکر می‌کردم این قضیه واسه‌م یه چالشه 207 00:19:51,184 --> 00:19:53,770 اما الان بزرگتر شده‌م و به اندازه کافی چالش دارم 208 00:19:53,770 --> 00:19:55,939 من صادقانه بهت خدمت کردم - واقعاً؟ - 209 00:19:55,939 --> 00:19:58,692 …یا ازم به عنوان یه وسیله استفاده کردی 210 00:19:58,692 --> 00:20:01,486 تا بتونی میراث به سرقت رفته‌ت رو پس بگیری؟ 211 00:20:19,921 --> 00:20:22,299 …وقتی سِر اِریک تاج رو واسه‌ت آورد 212 00:20:22,299 --> 00:20:25,010 مگه من خودم تاج رو روی سرت نذاشتم؟ 213 00:20:25,010 --> 00:20:29,598 آره، اما قبلش، دنبال برنامه‌ریزی …واسه جنگ بودی، در حالی که من 214 00:20:29,598 --> 00:20:32,517 داشتم تنها توی اتاقم درد زایمان رو تحمل می‌کردم 215 00:20:32,517 --> 00:20:34,519 و بعدش، وقتی که داشتم …شرایطی که دشمن‌هامون 216 00:20:34,519 --> 00:20:36,772 …بهمون پیشنهاد دادن رو بررسی می‌کردم - !اشتباه بود! اشتباه بود - 217 00:20:36,772 --> 00:20:38,940 رها کردن تاج‌وتخت برادرم …و تسلیم شدن در برابر 218 00:20:38,940 --> 00:20:41,526 !دروغ‌های اوتو های‌تاور - …تاج‌وتختِ من، دیمون - 219 00:20:41,526 --> 00:20:42,986 !تاج‌وتختِ من 220 00:20:42,986 --> 00:20:47,699 فکر می‌کنم حرف‌های منو بهونه کردی …تا انتقام خودت رو بگیری 221 00:20:48,450 --> 00:20:51,828 تا به نِدای تاریکی که مثل یه شمشیر توی وجودت غلاف کردی، عمل کنی 222 00:20:51,828 --> 00:20:53,288 …فکر می‌کنی من یه‌جور هیولام که 223 00:20:53,288 --> 00:20:54,623 نمی‌دونم باید درباره‌ت چه فکری بکنم 224 00:20:54,623 --> 00:20:57,042 نمی‌دونم چی هستی یا به چه کسی خدمت می‌کنی 225 00:20:57,042 --> 00:20:59,002 …مگه همین الان قرار نیست 226 00:20:59,002 --> 00:21:01,409 …برم هارن‌هال تا به اسم تو 227 00:21:01,433 --> 00:21:03,840 یه ارتش تشکیل بدم، رینیرا؟ !به اسم تو 228 00:21:11,640 --> 00:21:16,269 منو به عنوان ملکه و فرمانروات قبول داری؟ 229 00:21:19,189 --> 00:21:22,400 یا همین الان هم دنبال چیزی هستی که فکر می‌کنی از دست دادی؟ 230 00:21:24,736 --> 00:21:27,322 چیزی که فکر می‌کنم از دست دادم؟ - از دستش ندادی - 231 00:21:27,322 --> 00:21:29,282 …رهاش کردی 232 00:21:29,282 --> 00:21:32,744 چون همیشه فقط دنبال …شکوه و موفقیت خودت بودی 233 00:21:32,744 --> 00:21:34,204 …دنبال شکوه و موفقیت پدرم نبودی 234 00:21:34,204 --> 00:21:35,580 اونم درست وقتی که بهت نیاز داشت - …پدرت یه آدم ترسو بود - 235 00:21:35,580 --> 00:21:38,667 ،که می‌دونست من پسر قوی‌ترم …می‌دونست من توانایی رهبریِ بقیه رو دارم 236 00:21:38,667 --> 00:21:40,252 و می‌ترسید زیر سایه من قرار بگیره 237 00:21:40,252 --> 00:21:41,878 همچین دیدگاهی نسبت به برادرت داری؟ 238 00:21:41,878 --> 00:21:44,631 ،خودت بهتر از من پدرت رو می‌شناسی چه کسی کنارش بزرگ شد؟ 239 00:21:44,631 --> 00:21:47,592 فکر می‌کنی به‌خاطر خِرَدِ زیادت تو رو به عنوان وارثش انتخاب کرد؟ 240 00:21:47,592 --> 00:21:48,927 به‌خاطر فضیلتت؟ 241 00:21:49,845 --> 00:21:52,180 !چطور جرئت می‌کنی؟ - …یا اینکه ازت به عنوان یه وسیله - 242 00:21:52,180 --> 00:21:55,684 استفاده کرد تا منو سر جام بشونه چون ازم می‌ترسید؟ 243 00:21:55,684 --> 00:21:58,562 ،چون می‌دونست برخلافِ من، میراثِ تو میراثش رو تحت‌الشعاع قرار نمیده 244 00:21:58,562 --> 00:22:01,857 !پدرم ازت نمی‌ترسید، دیمون 245 00:22:02,649 --> 00:22:07,696 نمی‌تونست بهت اعتماد کنه، درست مثل من 246 00:22:07,696 --> 00:22:10,615 پدرت یه آدم احمق بود …که به دنبال عظمت بود، اما 247 00:22:10,615 --> 00:22:12,409 از ریختن خون برای رسیدن به عظمت خودداری می‌کرد 248 00:22:12,409 --> 00:22:14,703 و روزی رو می‌بینم که تو هم به همون سرنوشت دچار بشی 249 00:22:15,954 --> 00:22:17,914 تو یه بچه رو کشتی 250 00:22:21,918 --> 00:22:23,837 اون ماجرا یه اشتباه بود 251 00:22:28,425 --> 00:22:30,135 تو رقت‌انگیزی 252 00:23:05,629 --> 00:23:07,005 پدر؟ 253 00:23:16,223 --> 00:23:18,433 می‌خواستین منو ببینین، علیاحضرت؟ 254 00:23:27,567 --> 00:23:33,406 صبح که شد، با مون‌دَنسِر برو و بارانداز پادشاه رو تحت نظر بگیر 255 00:23:33,406 --> 00:23:35,325 باید بفهمم حرکت بعدی‌شون چیه 256 00:23:35,909 --> 00:23:37,702 حواسم رو جمع می‌کنم 257 00:23:38,203 --> 00:23:39,621 روت حساب می‌کنم، بِیلا 258 00:23:40,872 --> 00:23:43,333 توی ارتفاع بالا پرواز و فاصله‌ت رو باهاشون حفظ کن 259 00:23:44,584 --> 00:23:47,212 جایی واسه اشتباه‌های دیگه نداریم 260 00:23:56,763 --> 00:23:58,265 پدرم چی؟ 261 00:24:02,352 --> 00:24:04,771 باید راه خودش رو بره 262 00:25:57,008 --> 00:25:58,969 اجازه میدین، سرورم؟ 263 00:27:23,220 --> 00:27:25,222 به کسی نگفتی؟ 264 00:27:28,225 --> 00:27:30,060 فکر می‌کنین چه‌جور آدمی هستم؟ 265 00:27:32,104 --> 00:27:33,939 کسی که دنبال بخششه 266 00:27:35,232 --> 00:27:37,734 با کاری که من انجام داده‌م جایی واسه بخشش نمونده 267 00:29:14,581 --> 00:29:16,208 این دیگه چه وضعیه؟ 268 00:29:19,419 --> 00:29:21,588 به گمونم یادگاری دیروزه 269 00:29:21,588 --> 00:29:23,507 مسیر تشییع گِل‌آلود بود 270 00:29:23,507 --> 00:29:26,009 باید عوضش کنم - همین الان برو عوضش کن - 271 00:29:29,221 --> 00:29:30,931 شب طولانی و شلوغی رو پشت سر گذاشتیم، سِر کریستون 272 00:29:30,931 --> 00:29:34,559 …و من هنوز فرصت نکردم غذا بخو - داری اقتدارم رو زیر سوال می‌بری، سِر آریک - 273 00:29:36,353 --> 00:29:37,521 همچین کاری نمی‌کنم 274 00:29:37,521 --> 00:29:42,025 رَدای سفید نماد پاکی، وفاداری ماست 275 00:29:43,110 --> 00:29:44,986 عضو گارد پادشاهی بودن، یه امانت مقدسـه 276 00:29:44,986 --> 00:29:48,782 می‌خوای به همین سادگی عزت و شرافت باستانی‌مون رو خدشه‌دار کنی؟ 277 00:30:02,587 --> 00:30:04,589 اشتباه کردم، سرورم 278 00:30:05,799 --> 00:30:07,425 اشتباهم را تصحیح می‌کنم 279 00:30:12,764 --> 00:30:15,392 وقتی جهریس به قتل رسید کجا بودی؟ 280 00:30:19,354 --> 00:30:20,730 پیش پادشاه اگان بودم 281 00:30:22,399 --> 00:30:25,527 یعنی دَمِ اتاق‌های خانواده سلطنتی نبودی تا بتونی از وقوع جرم جلوگیری کنی 282 00:30:26,236 --> 00:30:29,364 اعلیحضرت مایل بودن از همراه‌هاشون در اتاقی که تخت آهنین قرار داره میزبانی کنن 283 00:30:29,364 --> 00:30:31,032 اما اگر به فکرت خطور می‌کرد …بری طبقه بالا 284 00:30:31,032 --> 00:30:32,784 شما کجا بودین، لُرد فرمانده؟ 285 00:30:34,369 --> 00:30:36,830 و چرا برای ملکه هلنا محافظ قسم خورده انتخاب نشده؟ 286 00:30:36,830 --> 00:30:38,248 مسلماً باید وقتی که …به عنوان ملکه انتخاب شدن واسه‌شون 287 00:30:38,248 --> 00:30:41,293 !برادرت دزد و خائن به تاج‌وتختـه 288 00:30:50,343 --> 00:30:51,803 خودتون خوب می‌دونین که این موضوع چقدر منو اذیت می‌کنه 289 00:30:51,803 --> 00:30:53,847 …از کجا باید بدونیم که در خفا باهاش 290 00:30:53,847 --> 00:30:56,349 هم‌نظر نیستی؟ - در حضور پادشاه از برادرم اعلام برائت کردم - 291 00:30:56,767 --> 00:30:59,561 درسته که مثل یه روح توی دو تا بدن بودیم 292 00:30:59,561 --> 00:31:02,522 ،اما اگر باهاش هم‌نظر بودم باهاش فرار می‌کردم 293 00:31:04,232 --> 00:31:07,152 اولش، برادرت بهمون خیانت می‌کنه 294 00:31:09,279 --> 00:31:11,239 …و بعدش وقتی که موقع 295 00:31:12,240 --> 00:31:15,702 ،پُست دادن تو بوده شاهزاده جوان به قتل می‌رسه 296 00:31:15,702 --> 00:31:18,673 عقل‌تون رو از دست دادین، سِر !عقل‌تون رو از دست دادین 297 00:31:18,697 --> 00:31:20,268 …مطمئناً فکر که نمی‌کنین، من 298 00:31:20,292 --> 00:31:21,666 !اینکارو انجام دادم؟ - اینکه من چه فکری می‌کنم، مهم نیست - 299 00:31:24,669 --> 00:31:27,297 باعث شدی آبروی گارد پادشاهی بره 300 00:31:30,550 --> 00:31:32,969 و الان باید آبروی از دست رفته رو برگردونی 301 00:31:34,638 --> 00:31:35,972 چطور باید اینکارو انجام بدم؟ 302 00:31:52,447 --> 00:31:56,910 میری دراگون‌استون و رینیرا رو می‌کشی 303 00:31:58,745 --> 00:32:01,331 همون بلایی که رینیرا می‌خواست سر ایموند بیاره 304 00:32:01,391 --> 00:32:04,231 ‫همون بلایی که شاهدخت سرمون آورد ‫رو سرش در میاریم 305 00:32:06,232 --> 00:32:09,233 ‫- تنهایی برم؟ ‫- دل و جرئت کم آوردی، سِر آریک؟ 306 00:32:09,234 --> 00:32:10,966 ‫بحثِ دل و جرئت نیست 307 00:32:10,967 --> 00:32:14,575 ‫اون قصر برای مقابله با هر دشمنی ‫آماده و مستحکم شده، خصوصاً الان 308 00:32:15,884 --> 00:32:17,884 ‫- چطوری وارد اونجا بشم؟ ‫- برادر دوقلوت اونجا خدمت می‌کنه، 309 00:32:17,909 --> 00:32:19,408 ‫خدمت‌رسانِ اون به اصطلاح «ملکه»ست 310 00:32:19,409 --> 00:32:21,783 ‫اگه نقشتو خوب بازی کنی، ‫می‌تونی خودتو جای اون جا بزنی 311 00:32:22,782 --> 00:32:25,216 ‫ما سوگند خوردیم که صادقانه خدمت کنیم، 312 00:32:25,217 --> 00:32:26,584 ‫نه که با فریب‌کاری کارامونو پیش ببریم 313 00:32:26,585 --> 00:32:28,217 ‫اگر اون «مدعی» رو بُکشی 314 00:32:28,218 --> 00:32:30,992 ‫قبل از شروع این جنگ، بهش پایان دادی 315 00:32:39,031 --> 00:32:41,064 ‫- اگه اونا هردوی ما رو ببینن... ‫- نباید این اجازه رو بدی 316 00:32:41,065 --> 00:32:44,305 ‫- این‌جوری منو به استقبال مرگ می‌فرستید ‫- یا به استقبال پیروزی 317 00:32:46,373 --> 00:32:48,342 ‫و شکوه 318 00:32:53,780 --> 00:32:56,779 ‫حالا بگو میری؟ 319 00:32:56,780 --> 00:32:59,721 ‫یا که باید وفاداری‌ات به پادشاه رو ‫زیر سوال ببریم؟ 320 00:33:05,525 --> 00:33:08,830 ‫هر چه شما فرمان بدید... سرورم 321 00:33:18,972 --> 00:33:20,972 ‫نیومدی شام بخوری 322 00:33:20,973 --> 00:33:22,972 ‫گرسنه‌ام نبود 323 00:33:22,973 --> 00:33:25,212 ‫فکر کنم بقیه هم گرسنه نبودن 324 00:33:25,911 --> 00:33:27,915 ‫خیلی از صندلی‌ها خالی بود 325 00:33:29,316 --> 00:33:30,513 ‫می‌دونی اون کجا رفته؟ 326 00:33:30,514 --> 00:33:33,755 ‫فکر می‌کنم هارن‌هال 327 00:33:37,824 --> 00:33:40,027 ‫بعضی‌وقتا احساس می‌کنم ازش متنفرم 328 00:33:43,529 --> 00:33:47,496 ‫سخته... کنار اومدن با پدرها 329 00:33:47,497 --> 00:33:49,737 ‫از دایی من چی به خاطر داری؟ 330 00:33:50,570 --> 00:33:52,774 ‫اون بهمون ماهیگیری یاد می‌داد... 331 00:33:54,039 --> 00:33:56,876 ‫و خوندن آواز ملوان‌ها رو. 332 00:33:56,877 --> 00:33:59,714 ‫دلش ضعف می‌رفت برای کیک و شیرینی 333 00:34:01,581 --> 00:34:05,586 ‫و... ‫سِر هاروین استرانگ؟ 334 00:34:07,415 --> 00:34:10,858 ‫اون آروم بود... و جنگی 335 00:34:13,559 --> 00:34:17,564 ‫بهش می‌گفتن «استخوان‌شکن» 336 00:34:19,232 --> 00:34:21,636 ‫اون ما رو دوست داشت.. فکر کنم البته 337 00:34:23,570 --> 00:34:25,572 ‫معلومه که دوست‌تون داشت 338 00:34:30,910 --> 00:34:32,747 ‫دلم برای لوک تنگ شده 339 00:35:13,687 --> 00:35:15,923 ‫دیمون اونا رو فرستاده بود ‫که منو بُکشن 340 00:35:18,358 --> 00:35:19,994 ‫ولی من بیرون بودم 341 00:35:20,860 --> 00:35:22,329 ‫پیش من بودی 342 00:35:23,129 --> 00:35:25,132 ‫راستش، افتخار می‌کنم به اینکه... 343 00:35:26,098 --> 00:35:28,502 ‫من رو همچین دشمن قابلی می‌دونه 344 00:35:30,436 --> 00:35:32,940 ‫و به دنبال اینه که ‫منو تو تختم به قتل برسونه 345 00:35:33,973 --> 00:35:35,810 ‫اون از من می‌ترسه 346 00:35:36,676 --> 00:35:38,512 ‫باید هم بترسه 347 00:35:39,813 --> 00:35:42,146 ‫اون پسر بچه دیگه مردی شده برای خودش 348 00:35:42,147 --> 00:35:44,819 ‫هوم.. نه، اینجا نه 349 00:35:49,485 --> 00:35:52,487 ‫آوا‌مــووی 350 00:35:55,027 --> 00:35:57,364 ‫ولی از کاری که با لوک کردم پشیمونم 351 00:35:58,698 --> 00:36:00,864 ‫اون روز کنترلمـو از دست دادم 352 00:36:00,865 --> 00:36:02,536 ‫بابت اون کار شرمنده‌ام 353 00:36:03,202 --> 00:36:06,140 ‫خوشحالم اینو می‌شنوم 354 00:36:08,040 --> 00:36:10,678 ‫اونا قبلاً اذیتم می‌کردن، می‌دونستی؟ 355 00:36:13,046 --> 00:36:15,149 ‫چون‌که باهاشون فرق داشتم 356 00:36:17,583 --> 00:36:21,619 ‫باید بهت یادآوری کنم که ‫وقتی شاهزاده‌ها کنترل‌شونو از دست میدن، 357 00:36:21,620 --> 00:36:24,058 ‫معمولاً بقیه آدما آسیب می‌بینن 358 00:36:27,260 --> 00:36:30,893 ‫رعیت‌هایی... مثل من 359 00:36:35,602 --> 00:36:36,966 ‫حالش چطوره؟ 360 00:36:37,769 --> 00:36:39,802 ‫مثل قبل 361 00:36:51,216 --> 00:36:54,517 ‫از زمان محاصره، بازار یکم خالی شده 362 00:36:54,518 --> 00:36:57,722 ‫مطمئناً شهر هنوز به کمبود غذا نخورده 363 00:36:57,723 --> 00:37:00,328 ‫منم بعید می‌دونم، ولی مردم ترسیده‌ان 364 00:37:00,927 --> 00:37:03,698 ‫کسایی که توانش رو دارن، ‫دارن تا جایی که می‌تونن احتکار می‌کنن 365 00:37:05,965 --> 00:37:09,433 ‫امروز دو ساعت راه رفتم ‫تا برای خوراک‌مون یه مرغ گیر بیارم 366 00:37:09,434 --> 00:37:12,139 ‫و دوبله سوبله هم باهام حساب کردن 367 00:37:26,319 --> 00:37:28,188 ‫الحق که مردم خودخواهی داریم 368 00:37:28,788 --> 00:37:30,671 ‫نمی‌تونم آدما رو برای انجام کاری ‫سرزنش کنم که 369 00:37:30,672 --> 00:37:32,555 ‫خودم هم اگر می‌تونستم انجام می‌دادم 370 00:37:32,556 --> 00:37:34,224 ‫فکر نکنم تو می‌ذاشتی ‫بچه‌های کوچک گرسنگی بکشن 371 00:37:34,225 --> 00:37:36,560 ‫و خودت انبارهاتـو پُر می‌کردی 372 00:37:36,561 --> 00:37:39,226 ‫خوش‌بختانه اون‌قدری سکه نداریم ‫که ببینیم چه اتفاقی میفتاد 373 00:37:41,167 --> 00:37:44,171 ‫پادشاه قولِ کمک داده بهمون 374 00:37:45,805 --> 00:37:47,441 ‫گفته برای کِی؟ 375 00:37:54,281 --> 00:37:56,483 ‫من می‌ترسم، هیو 376 00:38:05,925 --> 00:38:07,794 ‫می‌بینم که ماجراجویی‌های پرتکرارت 377 00:38:07,795 --> 00:38:09,664 ‫هیچ کمکی به ریخت و قیافه‌ات نکرده 378 00:38:13,263 --> 00:38:16,537 ‫خوشحالم می‌بینمت برادر، ‫بعد از چندین ماه دوری 379 00:38:26,313 --> 00:38:27,744 ‫دلتنگت بودم 380 00:38:29,711 --> 00:38:31,013 ‫یه‌عالمه دزد دریایی کُشتی؟ 381 00:38:31,014 --> 00:38:32,749 ‫مطمئن باش بیشتر از تو کشتم 382 00:38:32,750 --> 00:38:34,416 ‫هه، تیکه میندازی 383 00:38:34,417 --> 00:38:37,521 ‫امشب که تنها نشستی غذا خوردی ‫از این کارت پشیمون میشی 384 00:38:37,522 --> 00:38:39,355 ‫همین‌الان پشیمون شدم 385 00:38:39,356 --> 00:38:41,424 ‫از بس بیسکوییت دریاییِ سفت خوردم ‫همه دندونام شکسته، آدام 386 00:38:41,425 --> 00:38:45,129 ‫بگو که یه قابلمه از اون ‫خوراک گوشت بُزت رو بار گذاشتی 387 00:38:45,130 --> 00:38:47,364 ‫شانس آوردی 388 00:38:47,365 --> 00:38:49,068 ‫اونم نه فقط توی این مورد. 389 00:38:49,801 --> 00:38:53,808 ‫شنیدم که لرد کورلیس شخصاً ‫فرمان داده به خدمتش بری 390 00:38:56,241 --> 00:38:58,377 ‫- درسته ‫- میری باهاش دریانوری، 391 00:38:58,378 --> 00:39:00,514 ‫وقتی کشتی‌اش تعمیر شد؟ 392 00:39:01,347 --> 00:39:03,847 ‫من یکی از ده دوازده تعمیرکاری‌ام ‫از هال که فراخونده شدن 393 00:39:03,848 --> 00:39:05,586 ‫که با نهایتِ سرعت روی ناوگان‌تون کار کنن 394 00:39:06,986 --> 00:39:08,555 ‫اون پیشنهادی بهم نداده 395 00:39:09,321 --> 00:39:11,855 ‫و راستشو بخوای، ترجیح هم میدم که نده 396 00:39:11,856 --> 00:39:14,095 ‫حماقت نکن، آلین 397 00:39:15,729 --> 00:39:18,829 ‫اگر شونه‌به‌شونه «مار دریا» خدمت کنی ‫بارت رو بستی 398 00:39:18,830 --> 00:39:20,963 ‫من اگه همچین موقعیتی به‌دست می‌آوردم ‫دو دستی می‌چسبیدمش 399 00:39:20,964 --> 00:39:23,237 ‫واسه اینکه تو چیزهایی که من دیدم رو ندیدی 400 00:39:23,603 --> 00:39:26,035 ‫ما در شُرف وقوع یک جنگ هستیم، آدام 401 00:39:26,036 --> 00:39:29,907 ‫- یه جنگ واقعی ‫- یک فرصت دیگه برای اثبات خودت 402 00:39:29,908 --> 00:39:32,475 ‫- و بهش یادآوری کنی چقدر ارزشمندی ‫- من نیازی به لطف کسی ندارم 403 00:39:32,476 --> 00:39:35,416 ‫ولی برادر، اون بهت مدیونـه، ‫به ما مدیونـه 404 00:39:37,750 --> 00:39:39,754 ‫تو خوراکت هویج هم ریختی؟ 405 00:39:45,024 --> 00:39:47,028 ‫به این سکوت بدگمان‌ام 406 00:39:48,561 --> 00:39:51,966 ‫موقعی که بیشتر از همیشه روی زمین ‫به دیمون احتیاج داریم، پرواز می‌کنه میره 407 00:39:53,099 --> 00:39:55,865 ‫از اول هم خیلی آدم متعهد و وفاداری نبود 408 00:39:55,866 --> 00:40:00,608 ‫هرجا میره، دوست داره ارباب خودش باشه 409 00:40:02,442 --> 00:40:04,879 ‫خب، اون مشاور پادشاهـه 410 00:40:08,147 --> 00:40:11,200 ‫اما پادشاه نیست 411 00:40:11,201 --> 00:40:14,255 ‫منم پادشاه نیستم، ولی مدارا می‌کنم 412 00:40:17,056 --> 00:40:19,390 ‫منم عدم مقبولیت از سمت سلطنت رو احساس کردم 413 00:40:19,391 --> 00:40:21,729 ‫پذیرفتنش آسون نیست 414 00:40:24,463 --> 00:40:28,035 ‫و حالا ویسریس مُرده و ‫هیچکس مدعی قطعی پادشاهی نیست 415 00:40:28,901 --> 00:40:32,306 ‫تو که فکر نمی‌کنی... ‫دیمون برای رینیرا رقیب بشه؟ 416 00:40:34,308 --> 00:40:35,943 ‫نه دقیقاً 417 00:40:39,979 --> 00:40:42,980 ‫ولی نمی‌تونه ازش دستور هم بگیره 418 00:40:42,981 --> 00:40:44,251 ‫حیف 419 00:40:45,118 --> 00:40:49,323 ‫من گاهی از این دستور شنیدن‌ها... ‫خیلی هم لذت می‌برم 420 00:40:54,160 --> 00:40:56,597 ‫حالا بیا به حرفش اعتماد کنیم 421 00:40:57,797 --> 00:41:00,802 ‫اگه بتونه هارن‌هال رو فتح کنه، ‫همه‌چیز بخشیده میشه 422 00:41:01,801 --> 00:41:04,205 ‫تا اون موقع، هم من اینجام 423 00:41:05,639 --> 00:41:07,374 ‫و هم «ملیس» 424 00:41:10,443 --> 00:41:13,047 ‫نمی‌ذاریم ملکه تضعیف بشه 425 00:41:42,008 --> 00:41:45,012 ‫علیاحضرت، بانو میساریا 426 00:41:55,654 --> 00:41:58,726 ‫شما در جریان اتفاقی که دیروز ‫در بارانداز پادشاه رخ داده هستید؟ 427 00:42:00,360 --> 00:42:01,661 ‫بله 428 00:42:02,527 --> 00:42:04,629 ‫بهم بگو چه نقشی درش داشتی 429 00:42:04,630 --> 00:42:06,295 ‫هیچ ارتباطی به من نداره 430 00:42:06,296 --> 00:42:08,864 ‫می‌دونم که رابطه نزدیکی ‫با اون غاصب‌ها داری، 431 00:42:08,865 --> 00:42:11,335 ‫به اون‌ها کمک کردی که ‫منو از حق مادرزادی‌ام محروم کنند 432 00:42:11,336 --> 00:42:13,571 ‫من صرفاً از یک اتفاق ناگزیر سود بردم 433 00:42:13,572 --> 00:42:15,791 ‫الان هم ازش پشیمونم 434 00:42:15,792 --> 00:42:18,012 ‫حتماً همین‌طوره 435 00:42:20,413 --> 00:42:21,515 ‫تو کی هستی؟ 436 00:42:23,250 --> 00:42:24,752 ‫یه اسیر 437 00:42:36,696 --> 00:42:40,330 ‫من فقط دو تا اسم به دیمون دادم. ‫همین و بس 438 00:42:40,331 --> 00:42:43,004 ‫و همین‌قدرشم نمی‌خواستم انجام بدم 439 00:42:43,703 --> 00:42:45,539 ‫ولی اون گفت این بهای آزادیمـه 440 00:42:54,614 --> 00:42:56,650 ‫اون چیز دیگه‌ای گفته؟ 441 00:42:57,216 --> 00:42:58,820 ‫اون گذاشته رفته 442 00:43:00,386 --> 00:43:01,989 ‫تا کِی؟ 443 00:43:03,122 --> 00:43:06,560 ‫یک هفته، شایدم تا همیشه. ‫اطلاع ندارم 444 00:43:11,564 --> 00:43:15,569 ‫این کار عادتشـه، مگه نه؟ 445 00:43:24,677 --> 00:43:26,681 ‫الان منو به خاطر آوردین 446 00:43:30,583 --> 00:43:32,019 ‫گفته بود با تو ازدواج می‌کنه 447 00:43:34,453 --> 00:43:38,889 ‫- گفته بود تو ازش بارداری ‫- شوخی‌اش برای همه خنده‌دار نبود 448 00:43:38,890 --> 00:43:41,391 ‫و بنظر الان بازم همون کارو کرده، 449 00:43:41,392 --> 00:43:44,394 ‫یه قولی داد و بعدش فلنگـو بست 450 00:43:44,395 --> 00:43:47,280 ‫تو اسرارِ رد کیپ رو معامله می‌کنی 451 00:43:47,281 --> 00:43:50,166 ‫تارهای پنهانت در سرتاسر بارانداز پادشاه رخنه کرده 452 00:43:50,167 --> 00:43:54,119 ‫و حالا که دشمن من داره خودشو ‫برای حمله به من آماده می‌کنه... 453 00:43:54,144 --> 00:43:55,171 ‫الان هیچ‌کاری از دست من برنمیاد 454 00:43:55,172 --> 00:43:58,679 ‫جز اینکه ازتون خواهش کنم ‫قولِ همسرتون رو عملی کنید 455 00:43:59,178 --> 00:44:01,182 ‫آزاد کردن تو کمکی به من نمی‌کنه 456 00:44:03,816 --> 00:44:07,154 ‫در بهترین حالت، یه سرمایه مهم رو از دست میدم 457 00:44:09,611 --> 00:44:11,951 ‫و در بدترین حالتش، ‫دوباره به شکل کثیفی بهم خیانت می‌کنی 458 00:44:11,976 --> 00:44:14,982 ‫من هیچ قصد و غرضی برای ‫خیانت به شما ندارم، علیاحضرت 459 00:44:16,724 --> 00:44:17,965 ‫همه‌ش حرفـه 460 00:44:27,139 --> 00:44:29,874 ‫من وقتی به وستروس اومدم هیچی نداشتم 461 00:44:29,875 --> 00:44:32,642 ‫سخت سگ‌دو می‌زدم، ‫دزدی می‌کردم 462 00:44:32,643 --> 00:44:35,780 ‫درازای سکه یا نون ‫تن خودم رو می‌فروختم 463 00:44:35,781 --> 00:44:38,047 ‫و خوب گوش می‌دادم 464 00:44:38,048 --> 00:44:42,620 ‫اعتماد افرادی رو جلب کردم. ‫خودمو برای مردهای قدرتمند ارزشمند کردم 465 00:44:42,621 --> 00:44:45,571 ‫ذره‌ذره، درآمدی به دست آوردم 466 00:44:45,572 --> 00:44:48,523 ‫یک عمارت، یک خانواده، یک خونه گرم 467 00:44:49,089 --> 00:44:50,865 ‫بعدش همه‌شـو به آتش کشیدن 468 00:44:52,498 --> 00:44:56,736 ‫- کی این کارو کرد؟ ‫- فکر کنم های‌تاورها دیگه 469 00:44:57,336 --> 00:45:02,343 ‫دست پادشاه... خوشش نیومد ‫وقتی فهمید من ناتوان نیستم 470 00:45:03,677 --> 00:45:06,075 ‫ولی به‌خاطرش ازش سپاسگزارم 471 00:45:06,076 --> 00:45:11,215 ‫مدت زیادی، هدف من این بود که ‫مهره باارزشی باشم 472 00:45:11,216 --> 00:45:16,487 ‫ولی حالا فهمیده‌ام که ‫اون خواسته بچگانه‌ای بود 473 00:45:16,488 --> 00:45:20,336 ‫دیمون. ‫اوتو های‌تاور 474 00:45:20,656 --> 00:45:22,592 ‫فرقی ندارن 475 00:45:22,593 --> 00:45:24,994 ‫اونا هیچ‌وقت منو نمی‌پذیرن 476 00:45:25,448 --> 00:45:28,688 ‫بهتر بود به همون فاحشگیم ادامه می‌دادم 477 00:45:34,240 --> 00:45:35,999 ‫کجا اون زخم رو برداشتی؟ 478 00:47:15,607 --> 00:47:17,011 ‫وای نه 479 00:47:17,878 --> 00:47:19,213 ‫پسرم 480 00:47:35,828 --> 00:47:38,833 ‫- اینا کی بودن؟ ‫- موش‌گیر 481 00:47:39,933 --> 00:47:41,603 ‫خدمتگزار پادشاه 482 00:47:43,770 --> 00:47:45,172 ‫چه غلطی کرده بودن؟ 483 00:48:13,032 --> 00:48:14,869 ‫چی کار کردی؟ 484 00:48:19,139 --> 00:48:21,375 ‫موش‌گیرها! 485 00:48:22,141 --> 00:48:25,312 ‫آها... گفتم اعدام‌شون کنن 486 00:48:27,980 --> 00:48:31,198 ‫اون آشغالی که پسرمـو ازم گرفت ‫اعتراف کرد یه شریک‌جرم داشته 487 00:48:31,199 --> 00:48:34,375 ‫نگفت دقیقاً کدوم‌شون بوده برای همین... 488 00:48:34,376 --> 00:48:38,150 ‫- احمق! ‫- مراقب لحن صحبت‌تون با پادشاه باشید، سرورم 489 00:48:38,151 --> 00:48:41,839 ‫پادشاه نوه منه و نوه من احمقی بیش نیست! 490 00:48:41,840 --> 00:48:45,527 ‫از احمق هم اونورتره! ‫چندتا مرد بی‌گناه رو زده کُشته! 491 00:48:45,528 --> 00:48:50,034 ‫- و یک گناهکار رو. ‫- و از دیوارهای شهر آویزون‌شون کرده که همه ببینن! 492 00:48:50,035 --> 00:48:52,268 ‫اگر علیه شاه توطئه کنید، ‫ده برابرش رو سرتون... 493 00:48:52,269 --> 00:48:55,345 ‫اون پدر و برادر و فرزندِ یه بنده‌خداهایی بودن! 494 00:48:55,674 --> 00:48:59,310 ‫و زن و بچه‌هاتون الان جمع شدن ‫پشت درهای قصر، گریه می‌کنن 495 00:48:59,311 --> 00:49:00,948 ‫و به نام تو دُشنام میگن! 496 00:49:12,792 --> 00:49:14,892 ‫ما با خونِ بچه‌ات.. 497 00:49:14,893 --> 00:49:16,577 ‫تاییدِ مردم رو خریدیم 498 00:49:16,578 --> 00:49:18,337 ‫و با اشک‌های مادرت 499 00:49:18,338 --> 00:49:20,545 ‫در مقابل محرومیت‌های پیش رو 500 00:49:20,570 --> 00:49:22,267 ‫فداکاری تلخی کردیم 501 00:49:22,268 --> 00:49:24,706 ‫و تو با این کار همه‌شو به باد دادی 502 00:49:25,705 --> 00:49:27,521 ‫بعد از تمام زحمت‌هایی که برات کشیدم 503 00:49:27,546 --> 00:49:30,583 ‫بی‌فکر، بی‌عرضه... 504 00:49:31,845 --> 00:49:33,309 ‫عیاش 505 00:49:33,310 --> 00:49:35,277 ‫حداقل من یه کاری کردم 506 00:49:35,278 --> 00:49:38,281 ‫جوابِ ضرر و زیانی که به ‫سلطنت وارد شده رو با چی می‌دادم؟ 507 00:49:38,282 --> 00:49:41,786 ‫ماتم گرفتن و ‫خواهش و تمنا از زن‌های ماهیگیرا؟ 508 00:49:41,787 --> 00:49:43,452 ‫هرگز خودم رو ضعیف جلوه نمی‌دم 509 00:49:43,453 --> 00:49:46,090 ‫حتی الان هم اخبار جنایت بی‌رحمانه رینیرا 510 00:49:46,091 --> 00:49:47,524 ‫به گوش تمام قلمروها رسیده 511 00:49:47,525 --> 00:49:48,958 ‫خاندان‌های بزرگ به شک افتادن 512 00:49:48,959 --> 00:49:51,129 ‫هیچ چاره‌ای ندارن جز اینکه ‫به ما بپیوندن 513 00:49:51,130 --> 00:49:53,300 ‫من می‌خوام خون بریزم، ‫نه فقط جوهر مصرف کنم! 514 00:49:54,401 --> 00:49:56,037 ‫ما باید عمل نشون بدیم 515 00:49:56,836 --> 00:49:59,396 ‫سِر کریستون کول هم عملگرایی‌اش رو نشون داده 516 00:50:07,880 --> 00:50:13,888 ‫و این... سر کریستون کول دقیقاً ‫چی‌کار کرده؟ 517 00:50:15,154 --> 00:50:17,859 ‫سر آریک رو فرستاده که رینیرا رو بُکشه 518 00:50:23,230 --> 00:50:24,431 ‫تک و تنها؟ 519 00:50:26,866 --> 00:50:29,236 ‫قراره نقش برادر دوقلوشـو بازی کنه. ‫خیلی زیرکانه‌ست 520 00:50:34,107 --> 00:50:36,143 ‫خدا به دادمون برسه 521 00:50:36,576 --> 00:50:39,213 ‫وقتشه که اون ملکه هرزه ‫برای کاراش تقاص پس بده 522 00:50:42,516 --> 00:50:46,184 ‫و تو با این کار، با این شوخی مسخره، ‫موافقت کردی 523 00:50:46,185 --> 00:50:49,853 ‫بدون اینکه با من یا شورا مشورتی کنی؟ 524 00:50:49,854 --> 00:50:52,990 ‫تو به‌جای نشون دادن قدرت قضاوت، ‫بی‌پروایی‌ات رو به رخ می‌کشی 525 00:50:52,991 --> 00:50:56,026 ‫و ما رو در چشم دشمنان کوچیک می‌کنی! 526 00:50:56,027 --> 00:50:58,900 ‫ما رو احمق و کوچک جلوه میدی! 527 00:51:09,308 --> 00:51:11,943 ‫هیچ‌وقت شده یادی از پدرت کنی؟ 528 00:51:11,944 --> 00:51:12,980 ‫اون... 529 00:51:14,314 --> 00:51:16,217 ‫خودداری‌ای که داشت، اون... 530 00:51:17,116 --> 00:51:19,386 ‫خردمندی‌اش... 531 00:51:22,388 --> 00:51:24,554 ‫وقار و شرافت‌اش 532 00:51:24,555 --> 00:51:28,595 ‫گور بابای وقار! ‫من دنبال انتقام‌ام 533 00:51:31,231 --> 00:51:33,234 ‫پدر من مُرده 534 00:51:35,602 --> 00:51:37,004 ‫درسته 535 00:51:38,904 --> 00:51:41,743 ‫و زیانِ قابل توجهیِ به ما وارد شده 536 00:51:56,623 --> 00:51:58,960 ‫درمورد تو درست می‌گفت 537 00:52:01,527 --> 00:52:03,363 ‫اون منو پادشاه کرد 538 00:52:07,967 --> 00:52:10,171 ‫این‌طور فکر می‌کنی؟ 539 00:52:16,709 --> 00:52:19,714 ‫نشان‌ات رو تحویل بده، سر اوتو 540 00:52:27,487 --> 00:52:29,691 ‫تو دست پدرم بودی 541 00:52:30,991 --> 00:52:32,393 ‫دست من نیستی 542 00:52:33,293 --> 00:52:34,696 ‫تحویلش بده 543 00:52:36,963 --> 00:52:38,863 ‫جرئتشـو نداری 544 00:52:41,867 --> 00:52:43,537 ‫اتفاقاً جرئت کردم... 545 00:52:44,437 --> 00:52:46,674 ‫و خیلی هم برام هیجان‌انگیزه 546 00:52:56,516 --> 00:52:58,519 ‫توله گستاخ 547 00:53:02,483 --> 00:53:04,120 ‫خیال کردی خیلی زرنگی، 548 00:53:04,121 --> 00:53:07,995 ‫ولی بدون یک دست قدرتمند در کنارت... 549 00:53:10,697 --> 00:53:11,894 ‫که راهنمایی‌ات کنه؟ 550 00:53:15,602 --> 00:53:17,004 ‫بده‌اش به کول 551 00:53:21,741 --> 00:53:22,944 ‫اعلیحضرت؟ 552 00:53:27,446 --> 00:53:30,814 ‫تو در این موقعیت، ثابت کردی که از 553 00:53:30,815 --> 00:53:33,054 ‫صدتا پیرمرد، باارزش‌تری 554 00:53:36,390 --> 00:53:40,728 ‫دست جدیدم.. یک مشت آهنین خواهد داشت 555 00:53:41,528 --> 00:53:46,267 ‫از این تصمیمت.. پشیمون خواهی شد 556 00:53:47,901 --> 00:53:49,536 ‫بده بهش 557 00:54:07,287 --> 00:54:09,037 ‫مرخصی 558 00:54:19,797 --> 00:54:21,701 ‫من نمی‌دونم بهت اعتماد دارم یا نه 559 00:54:22,301 --> 00:54:26,140 ‫و احساس می‌کنم که ‫تو هنوز می‌تونی خطرآفرین باشی 560 00:54:27,774 --> 00:54:29,273 ‫اما به قول خاندانم عمل می‌کنم 561 00:54:29,274 --> 00:54:31,312 ‫اگر که میگی همچین قولی داده شده 562 00:54:39,086 --> 00:54:40,149 ‫می‌تونی بری 563 00:54:41,463 --> 00:54:42,919 ‫علیاحضرت 564 00:54:42,920 --> 00:54:44,622 ‫یک کشتی خاندان ولاریون تو بندر هست 565 00:54:44,623 --> 00:54:46,490 ‫و قراره به مقصد میر از راهِ پنتوس حرکت کنه 566 00:54:46,491 --> 00:54:48,528 ‫هماهنگ می‌کنم که بتونی باهاش بری 567 00:54:49,194 --> 00:54:51,431 ‫البته اون‌قدر ساده‌لوح نیستم ‫که اجازه بدی تنها بری 568 00:54:51,697 --> 00:54:54,702 ‫من... ‫ازتون ممنونم 569 00:54:57,770 --> 00:55:00,104 ‫سر اِریک، میساریا از پیش ما میره 570 00:55:00,105 --> 00:55:01,555 ‫اجازه بدید بره وسایلش رو جمع کنه 571 00:55:01,556 --> 00:55:03,005 ‫بعد بگید یه نفر بیاد همراهیش کنه 572 00:55:03,006 --> 00:55:05,276 ‫و ببره برسونتش به کشتی «کورین» 573 00:55:05,277 --> 00:55:06,513 ‫چشم علیاحضرت 574 00:55:52,526 --> 00:55:54,161 ‫یه لحظه لطفاً 575 00:56:23,557 --> 00:56:25,026 ‫سِر اِریک... 576 00:56:26,092 --> 00:56:30,027 ‫- فکر می‌کردم داخل باشید ‫- عدم هشیاری‌تون تاسف‌باره 577 00:56:30,028 --> 00:56:31,766 ‫دشمن در همین حوالیـه، عزیزان 578 00:58:33,352 --> 00:58:35,786 ‫لطفاً سعی کنید استراحت کنید، علیاحضرت 579 00:58:35,787 --> 00:58:37,825 ‫ممنونم، الیندا 580 00:59:01,515 --> 00:59:02,917 ‫سر اِریک 581 00:59:04,918 --> 00:59:06,786 ‫امروز روز عجیبی بود 582 00:59:07,552 --> 00:59:10,457 ‫خیلی بی‌قرارم. ‫امشب من کشیک وایمیستم 583 00:59:24,270 --> 00:59:26,273 ‫امشب باید حتماً بخوابید، علیاحضرت 584 00:59:26,773 --> 00:59:28,817 ‫اجازه بدید به طبیب بگم ‫براتون یه دمنوش حاضر کنه 585 00:59:29,409 --> 00:59:31,245 ‫شاید خوب باشه 586 00:59:33,045 --> 00:59:34,445 ‫مرسی، الیندا 587 00:59:45,620 --> 00:59:47,061 ‫سر اِریک؟ 588 00:59:54,801 --> 00:59:58,134 ‫باور کنید که چاره دیگه‌ای نداشتم 589 00:59:58,135 --> 01:00:00,071 ‫متوجه نمی‌شم 590 01:00:00,072 --> 01:00:02,056 ‫برادر! 591 01:00:04,043 --> 01:00:05,346 ‫این کارو نکن. 592 01:00:06,246 --> 01:00:07,581 ‫ازت خواهش می‌کنم 593 01:00:09,682 --> 01:00:11,686 ‫اونی که به ما خیانت کرد تو بودی، اِریک 594 01:00:34,006 --> 01:00:36,844 ‫فرار کن، الیندا! ‫بدو برو سِر لورنت رو بیار! 595 01:01:14,648 --> 01:01:16,350 ‫- علیاحضرت! ‫- سر لورنت! 596 01:01:23,022 --> 01:01:25,026 ‫همراه من بیاید، علیاحضرت! 597 01:01:30,330 --> 01:01:31,365 ‫کدومشونه؟! اِریک کدومـه؟ 598 01:01:42,408 --> 01:01:45,613 ‫- ما با هم به‌دنیا اومدیم ‫- تو ترک‌مون کردی! 599 01:01:47,680 --> 01:01:49,717 ‫ولی من هنوز دوستت دارم، داداش 600 01:02:43,103 --> 01:02:44,305 ‫علیاحضرت 601 01:02:48,008 --> 01:02:49,243 ‫اِریک 602 01:02:50,110 --> 01:02:51,512 ‫من رو عفو کنید 603 01:02:52,645 --> 01:02:53,945 ‫نه! 604 01:02:53,946 --> 01:02:54,982 ‫نه! 605 01:03:04,424 --> 01:03:08,029 ‫به‌خاطر تکبر و نادونیـه 606 01:03:09,695 --> 01:03:13,329 ‫خودت هم خوب می‌دونی که ‫اگان باید کنترل بشه 607 01:03:13,330 --> 01:03:15,970 ‫و همین‌طور سر کریستون. ‫هردوشون رو میگم... 608 01:03:17,537 --> 01:03:19,540 ‫سر کریستون چندان میانه‌رو نیست... 609 01:03:20,607 --> 01:03:22,104 ‫ولی بحثی توی وفاداریش نیست. 610 01:03:22,105 --> 01:03:25,510 ‫- اگر کار به جنگ کشیده بشه... ‫- اون جنگ رو قطعی کرده 611 01:03:25,511 --> 01:03:26,976 ‫اون جوون و تحصیل‌نکرده‌ست 612 01:03:26,977 --> 01:03:29,680 ‫به شمشیر و اسلحه دل بسته 613 01:03:29,681 --> 01:03:31,982 ‫اصلاً چشم‌انداز دور رو نمی‌بینه 614 01:03:31,983 --> 01:03:33,453 ‫هیچ‌کدومشون نمی‌بینن 615 01:03:34,053 --> 01:03:36,987 ‫اونا الان دنبالِ صلاح قلمرو نیستن، 616 01:03:36,988 --> 01:03:39,923 ‫فقط دنبال ارضای روحیه انتقام‌جوشون‌ان 617 01:03:43,363 --> 01:03:45,961 ‫اگان هنوزم قابل کنترلـه 618 01:03:45,962 --> 01:03:48,736 ‫فقط مرگ پسرش بی‌قرارش کرده 619 01:03:55,408 --> 01:03:57,411 ‫من نمی‌تونم اینجا بمونم 620 01:03:59,379 --> 01:04:01,582 ‫از شوراء اخراج شدم 621 01:04:03,049 --> 01:04:05,043 ‫و حالا باید شاهد نابود شدن برنامه‌هامون باشم 622 01:04:05,044 --> 01:04:07,321 ‫برمی‌گردم به اولدتاون 623 01:04:09,021 --> 01:04:10,654 ‫های‌تاورها هنوز قدرت دارن، 624 01:04:10,655 --> 01:04:13,723 ‫و تو اونجا یه پسر داری 625 01:04:13,724 --> 01:04:16,478 ‫که از این یکی پسرت حرف‌گوش‌کن‌تره 626 01:04:16,479 --> 01:04:19,233 ‫«دارون» شاید بتونه ‫تو هفته‌های آتی بهمون کمک کنه 627 01:04:24,070 --> 01:04:26,073 ‫بهتره به های‌گاردن بری 628 01:04:28,508 --> 01:04:30,341 ‫باید خاندان تایرل رو مدیریت کنیم 629 01:04:30,342 --> 01:04:32,808 ‫وفاداریِ پرچم‌دارهاشون متزلزل شده 630 01:04:32,809 --> 01:04:35,246 ‫تا تو برگردی، من باهاش صحبت می‌کنم ‫سر عقل بیاد 631 01:04:35,247 --> 01:04:37,547 ‫کم کم آروم می‌گیره 632 01:04:37,548 --> 01:04:39,420 ‫به وقتش می‌تونی برگردی سر کارت 633 01:04:52,865 --> 01:04:55,468 ‫این جوون‌ها مثل طاووس‌ان... 634 01:04:55,469 --> 01:04:58,072 ‫فقط بلدن پَراشونو باز کنن و جیغ بزنن 635 01:05:00,705 --> 01:05:05,312 ‫اما باورم دارم که ما بازم پیروز می‌شیم ‫و صلح رو به ارمغان میاریم 636 01:05:06,646 --> 01:05:08,883 ‫تا زمانی که من و تو متحد بمونیم 637 01:05:21,894 --> 01:05:23,731 ‫من مرتکب یه گناهی شدم 638 01:05:27,500 --> 01:05:30,337 ‫دوست ندارم بشنومش 639 01:07:40,615 --> 01:08:00,615 « نما مووی - مرجع دانلود فیلم و سریال » [ NamaMovie.info ]